كليدواژه :
توانمندسازي , زنان سرپرست خانوار , مادران مجرد , مرور نظام مند توانمندسازي
چكيده فارسي :
مقدمه: تعداد زنان سرپرست خانوار بهواسطه تغييرات اجتماعي و جمعيتي گسترده جامعه ايران در سالهاي اخير افزايش يافته است. درعينحال، اكثر اين زنان بخشي از اقشار آسيبپذير جامعه محسوب ميشوند و از اينرو است كه مبحث توانمندسازيِ آنها اهميت يافته و مطرح ميشود.
روش: روش مورداستفاده در اين پژوهش مرور نظاممند است. جامعه آماري تحقيق شامل مقالات علمي منتشرشدهاي بود كه به موضوع «توانمندسازي زنان سرپرست خانوار» پرداختهاند. مقالههاي مرتبط در پايگاههاي علمي ايراني و به زبان فارسي جستجو شدند. بر اساس معيارهاي ورود و خروج، مرتبطترين مقالات با اهداف مطالعه (32 مقاله) انتخاب شدند. پس از بررسي كيفيت و اعتبار علمي مقالات منتخب، براي دستيابي به دادههاي مقالات، كاربرگهاي استخراج دادهها در قالب 8 شاخص طراحي و تنظيم شد و بر مبناي كدگذاري و حاشيهنويسيهاي انجامشده هر يك از كاربرگها توسط دو محقق/كدگذار تكميل شد. شاخصهاي موردبررسي در كاربرگها عبارت بودند از: بازه زماني، توزيع جغرافيايي، زمينه پژوهشي مقالات، رويكرد نظري، نوع پوشش حمايتي، روش پژوهش، عوامل و راهكارهاي توانمندسازي. نهايتاً، پس از بررسي و مقايسه دقيق كاربرگهاي مختص به هر يك از مقالات، دادههاي بهدستآمده تجميع و توصيف و تحليل شده و بر مبناي آنها به هدف مطالعه پرداخته شد.
يافتهها: در مقالات مرتبط با توانمندسازي زنان سرپرست خانوار متغيرها و عوامل متفاوتي موردتوجه و بررسي قرار گرفتهاند. در مقاله حاضر، علاوه بر عوامل زمينهاي (سن، تحصيلات، بُعد خانوار، مدت سرپرستي، وضعيت تأهل)، عوامل برجسته و مهم بررسيشده در سه گروه (اجتماعي-فرهنگي، اقتصادي، فردي-روانشناختي) دستهبندي و خلاصه شدهاند. راهكارها و پيشنهادهاي مهم مقالات موردمطالعه نيز در ابعاد اقتصادي، اجتماعي، آموزشي و مشاورهاي تقسيمبندي و ارائه شدهاند.
بحث: مرور نظاممند مقالات پيشين نشان ميدهد كه لازمه پژوهش در باب توانمندي و توانمندسازي زنان سرپرست خانوار توجه به ابعاد مختلف فرآيند توانمندسازي است. ميتوان مدلي مفهومي را پيشنهاد كرد كه در آن فرآيند توانمندسازي زنان سرپرست خانوار بهگونهاي چرخهاي و چندبُعدي و ميانرشتهاي بررسي و مطالعه شود. پيشنهاد اين مدل مفهومي تلاشي است در بهكارگيري يك ديدگاه كلنگر و يكپارچه در بررسي توانمندسازي زنان سرپرست خانوار در ايران.
چكيده لاتين :
Introduction: The number of female heads of households has increased in recent years due to widespread social and demographic changes in Iranian society. At the same time, most of these women are part of the vulnerable strata of society, so their empowerment is important.
Method: The method used in this research is a systematic review. The materials used for the present study includes published articles that have dealt with the subject of "empowerment of female heads of households" in Persian scientific sites. Thirty-two articles were selected. Finally, after carefully reviewing and comparing the worksheets specific to each article, the obtained data were collected, described, and analyzed, and based on them, the purpose of the study was addressed.
Findings: In the articles related to the empowerment of female heads of households, different variables and factors have been considered. In the present article, in addition to contextual factors (age, education, number of dependents, duration of care, marital status), the main and important factors studied in three groups (socio-cultural, economic, personal-psychological) are classified and summarized. Important strategies and suggestions of the studied articles are also presented and divided into economic, social, educational, and consulting dimensions.
Discussion: Systematic review of the previous articles shows that the major need for research on the empowerment of female heads of households is to pay more attention to different dimensions of the empowerment process. A conceptual model can be proposed in which the process of empowerment of female heads of households is studied in a cyclical, multidimensional, and interdisciplinary manner.