اثربخشي آموزش مهارت‌هاي ارتباطي مبتني بر تنظيم هيجان بر سازگاري زناشويي و دل‌زدگي زناشويي زنان مراجعه‌كننده به مراكز مشاوره (مورد مطالعه: شهر شيراز، سال‌هاي 98-99)

Effect of communication skills training based on emotional adjustment on marital adjustment and marital disturbance of women referring to counseling centers (Case study: Shiraz, 2019-2020)

هدف پژوهش حاضر، بررسي اثربخشي آموزش مهارت‌هاي ارتباطي مبتني بر تنظيم هيجان بر سازگاري زناشويي و دل‌زدگي زناشويي زنان مراجعه‌كننده به مراكز مشاوره شيراز است. پژوهش حاضر، يك مطالعه نيمه‌آزمايشي با طرح پيش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه گواه است. جامعه‌آماري پژوهش را كليه زنان مراجعه‌كننده به برخي از مراكز مشاوره شهر شيراز كه از مشكل‌هاي زناشويي رنج برده و قصد بهبود زندگي زناشويي خود را داشته‌اند، تشكيل داده ‌است. حجم نمونه مورد مطالعه پژوهش را نيز سي زن كه در زندگي زناشويي مشكل داشته، خواهان بهبود رابطه با همسر بوده و توسط روان‌شناس مراكز مشاوره نيازمند مداخله‌هاي درماني شناخته شده بودند، تشكيل داده‌اند كه به‌‌صورت در دسترس از ميان كليه زنان مراجعه‌كننده به مراكز مشاوره انتخاب شده، به‌‌صورت تصادفي به دو گروه پانزده نفره (گروه كنترل پانزده نفر و گروه آزمايش پانزده نفر)گمارده شدند و تحت آموزش مهارت‌هاي ارتباطي مبتني بر تنظيم هيجان قرار گرفتند. جمع­آوري داده­ها بر اساس پرسش‌نامه سازگاري زناشويي اسپانير ترجمه ثنايي (1387) و پرسش‌نامه دل‌زدگي زناشويي كايزر (1993)، انجام گرفته ‌است‌. تجزيه‌وتحليل اطلاعات به‌‌دست‌آمده از اجراي پرسش‌نامه ­ها از طريق نرم‌افزار اس‌ پي‌ اس‌ اس در دو بخش توصيفي (شامل جداول و نمودار اطلاعات جمعيت‌شناختي) و استنباطي (تحليل كوواريانس) انجام پذيرفت. نتايج تحقيق نشان داد كه آموزش مهارت‌هاي ارتباطي مبتني بر تنظيم هيجان بر بهبود سازگاري زناشويي و ابعاد آن و نيز كاهش دل‌زدگي زناشويي زنان مراجعه‌كننده به مراكز مشاوره تأثير معناداري داشته ‌است (0/5>P)؛ بنابراين پيش‌نهاد مي‌شود روان‌شناسان و مشاوران از اين مداخله براي بهبود زندگي افراد، استفاده‌ي بهينه كنند.

The purpose of this study was to investigate the effectiveness of communication skills training based on emotional adjustment on marital adjustment and marital disturbance in women referring to counseling centers in Shiraz. The present study was a semi-experimental study with a pre-test post-test design and a control group. The statistical population consisted of all the women, referring to counseling centers in Shiraz, who were suffering from marital problems and who intended to improve their marital life. The research sample included 30 women who had difficulty in their marital life and wanted to improve their relationship with their spouses. They were diagnosed by psychologists to need therapeutic interventions. The participants were selected based on convenience sampling method from among the women referring to the counseling centers. They were randomly assigned to two groups of 15 (control group (n=15) and experimental group (n=15)). The subjects were trained in communication skills based on emotional regulation techniques. Data collection was carried out based on the Spaniel's Marital Adjustment Questionnaire (2008) and the Kaiser’s Marital Disturbance Questionnaire (1993). Data analysis was carried out through SPSS software for descriptive (demographic data tables and graphs) and inferential (covariance analysis) analyses. The results showed that communication skills training based on emotional adjustment had a significant effect on improving marital adjustment and its dimensions, as well as on reducing the marital disturbance of women referring to counseling centers in Shiraz (P <0.05). Therefore, it is suggested that psychologists and counselors use this intervention to improve the lives of individuals.