استخراج الگوي بازدارنده ها و تسهيل ‌گرهاي اشتراك دانش با استفاده از روش فراتركيب

حفظ مزيت رقابتي در شرايط عدم قطعيت در محيط حفظ و ارتقاء از جمله اساسي ترين دغدغه ها در سازمان هاي بخش دولتي و غير دولتي است كه عواملي همچون تركيب جمعيتي نيروي كار، تأكيد بيشتر رهبران سازماني بر مسائل سرمايه انساني، بحران مشاركت كاركنان، چالش انطباق سازمان ها با تغييرات محيط و ... در بوجود آمدن اين دغدغه در رهبران سازماني مؤثر بوده و ايشان را ملزم به اتكا به شيوه هاي مديريت دانش سازماني براي براي موفقيت در محيط كار و حفظ و مديريت كاركنان دانشي كرده است. در اين راستا مقالات متعددي ناظر به بيان روش هاي اجراي مديريت دانش در سازمان ها و موانع و مشكلات يا تسهيل كننده هاي موجود در اين مسير با دغدغه حل اين مساله تدوين شده است در اين راستا بررسي اين مقالات و تحليل آنها به منظور تدوين و تبيين الگويي از موانع و تسهيل كننده هاي اشتراك دانش سازماني، از نيازهاي اولويت دار سازمان هاي بخش دولتي و غير دولتي بوده و كه پژوهش حاضر در مقام ارائه اين الگو بر آمده است. متناسب با سوال اصلي در اين پژوهش، از روش فراتركيب سندلوسكي و باروسو براي استخراج الگوي بازدارنده ها و تسهيل گرهاي اشتراك دانش استفاده شده است و از آنجا كه تجزيه و تحليل و گزارش نهايي يافته هاي مطالعات انتخاب شده ، بايد تصوير جامعي را ارائه دهد، فراتركيب مطالعات مدنظر قرار گرفته است؛ در نتيجه با جستجوي فراگير منابع از طريق وبگاه هاي بين المللي، 263 منبع انتخاب گرديد كه در پالايش اوليه براساس ملاك هاي ورود و خروج، 65 منبع مرتبط برگزيده شد. در ادامه يافته هاي مطالعات مبتني بر تحليل داده ها و كدگذاري باز، 65 كد استخراج شد كه پس از تحليل و جمع بندي نهايي، نتايج در قالب، 43 زيرمفهوم، 10 مفهوم و 2 مقوله بدست آمد. پايش كيفيت از طريق جامعيت تعداد منابع، استفاده از منابع معتبر بين المللي، شناسه گذاري در بازه هاي زماني متفاوت، استفاده از پژوهشگران شناسه گذار، ارائه تفصيلي يافته ها و تأييد خبرگان مديريت دانش سازماني احراز گرديد. يافته ها نشان داد كه بازدارنده ها و تسهيل گرهاي اشتراك دانش شامل عوامل فردي(14 كد)، فني(9 كد)، سازماني(11 كد)، فرهنگي(6 كد) و جغرافيايي (3كد) است. در نتيجه عوامل شناسايي شده در طراحي الگوي قابل بهره برداري براي تقويت اشتراك گذاري دانش در سازمان هاي مذكور مورد استفاده قرار گرفت.