عنوان مقاله :
صفت فعلي در فارسي: حامل زمان يا نمود؟
پديد آورندگان :
بهرامي ، فاطمه دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه زبانشناسي , ولي پور ، مونا دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده ادبيات و علوم انساني - استاديار گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
صفت فعلي , صفت مفعولي , زمان دستوري , نمود , زمان دستوري تقدمي , نمود ايستاي محقق
چكيده فارسي :
خوانشهاي نمودي علاوه بر نمود دستوري و نمود ذاتي، ميتوانند برخاسته از عوامل ديگري نظير زمان دستوري نيز باشند. صفتهاي فعلي از ريشه و پسوند «ته/ده» تشكيل ميشوند. اين پسوند زمان دستوري تقدمي را بازنمايي ميكند كه همان هستۀ معنايي/دستوري مشترك در تمام صيغگان حامل صفت فعلي است. از طرف ديگر، مطالعات تاريخي نشان ميدهد كه صفتهاي فعلي ابتدا از فعلهاي متعدي ساخته ميشدند و عملكرد آنها حذف فاعل از ساخت موضوعي فعل و برجستهكردن مفعول بوده است. شهرت آنها به «صفت مفعولي»، شركت آنها در ساخت مجهول و همچنين انحصار خوانش مفعولي از بعضي كاربردهاي آنها از همينجا ريشه ميگيرد. اما حذف فاعل موجب شباهتيافتن فعلهاي متعدي از نظر ساخت موضوعي به فعلهاي لازم غيرمفعولي شده است. به همين دليل، غير از فعلهاي متعدي، صفتهاي فعلي از لازمهاي غيرمفعولي و متعاقباً و قياساً (به صرف شباهت نحوي) از لازمهاي غيركنايي نيز مشتق شدند. حذف فاعل همچنين از طريق همافزايي با زمان دستوري تقدمي موجب يك تعبير نمودي از تمامي صفتهاي فعلي شده است كه «ايستاي محقق» نام دارد. در واقع، صفت فعلي نمود ذاتي فعل را (هرچه باشد) به نمود ايستا تغيير ميدهد. اينكه اين مفهوم را فرزند دو ويژگي پيشگفته دانستيم از آن رو است كه اولاً تحقق رويداد براي حصول وضعيت ايستاي محقق ضروري و بر آن مقدم است و در زمان دستوري تقدمي نيز، از موقعيت مرجع كه بعد از موقعيت رويداد قرار دارد، به موقعيت رويداد نگريسته ميشود. به عبارت ديگر، زمان دستوري تقدمي شرط لازم براي خلق نمود ايستا را فراهم ميكند. ثانياً پيامد حذف فاعل، تنزل ميزان كنشي بودن رخداد است كه فعل پايۀ صفت فعلي را (اعم از هر نوع) به ايستايي ميل ميدهد؛ چرا كه ديگر كنندهاي در ميان نيست تا كنشي را رقم زند؛ پس صفت فعلي صرفاً ميتواند دال بر وضعيتِ حاصل از وقوع رخداد مذكور يعني همان ايستاي محقق باشد. قائل شدن به اين مفهوم محدوديتي مترتب بر صفات فعلي در زبان فارسي، يعني ناممكن بودن اشتقاق اين صفات از فعلهاي داراي نمود ذاتي ايستاي پايدار و ايستاي آني را نيز توضيح ميدهد. بنا بر آنچه در اين پژوهش آمده ميتوان گفت كه صفتهاي فعلي دلالتهاي زماني و نمودي را توأمان دارند؛ هرچند كه دلالت نمودي امري متأخر و مترتب بر دلالت زماني است.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي زبان شناسي
عنوان نشريه :
پژوهش هاي زبان شناسي