عنوان مقاله :
نقش واسطهاي هوش هيجاني در مدل مفهومي رابطه طرحواره هاي ناسازگار اوليه و فرسودگي شغلي در پرستاران
پديد آورندگان :
نيكنام ، ماندانا دانشگاه خاتم - دانشكده علوم انساني - گروه روانشناسي و علوم تربيتي , قدرتي فر ، شكوه دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن
كليدواژه :
فرسودگي شغلي , هوش هيجاني , طرحواره ناسازگار اوليه , پرستاران
چكيده فارسي :
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسي نقش واسطهاي هوش هيجاني در رابطه بين طرحوارههاي ناسازگار اوليه و فرسودگي شغلي در پرستاران بود. روش: روش پژوهش توصيفي از نوع همبستگي بود. جامعه آماري پژوهش شامل كليه پرستاران زن و مرد در دو بيمارستان شريعت رضوي و شهيد چمران شهر تهران در سال 1398 بود كه با روش سرشماري 186 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. براي گردآوري اطلاعات از پرسشنامه فرسودگي شغلي مسلش (MBI)، پرسشنامه هوش هيجاني برادبري-گريوز و فرم كوتاه شده طرحوارههاي ناسازگار اوليه يانگ (SQ-SF) استفاده شد. براي تجزيه و تحليل داده ها از آزمون ضريب همبستگي پيرسون و روش تحليل مسير و نرمافزارهاي SPSS و LISREL استفاده شد. يافته ها: نتايج آزمون همبستگي نشان از وجود رابطه معني دار بين پنج طرحواره ناسازگار اوليه با هوش هيجاني و فرسودگي شغلي بود و همچنين رابطه هوش هيجاني با فرسودگي شغلي تاييد شد (0/05 p). آزمون مدل پژوهش نشان داد سه طرحواره بريدگي و طرد، خودمختاري و عملكرد مختل و گوش به زنگي بيش از حد هم به طور مستقيم و هم با ميانجي گري هوش هيجاني بر فرسودگي شغلي تاثير دارند. طرحواره محدوديت هاي مختل به طور مستقيم بر فرسودگي شغلي موثر است و طرحواره ديگر جهت مندي اثر مستقيم يا غير مستقيم بر فرسودگي شغلي ندارد. نتيجه گيري: با توجه به يافته هاي پژوهش مي توان نتيجه گرفت كه در فرسودگي شغلي، چهار طرحواره ناسازگار اوليه (طرحواره بريدگي و طرد، خودمختاري و عملكرد مختل، گوش به زنگي بيش از حد و محدوديتهاي مختل) و هوش هيجاني نقش دارند بنابراين روانشناسان و مشاوران مي توانند به نقش اين عوامل در پيشگيري و كاهش فرسودگي شغلي توجه ويژه اي نمايند.
عنوان نشريه :
مشاوره شغلي و سازماني
عنوان نشريه :
مشاوره شغلي و سازماني