كليدواژه :
سياست تنازعي , دولت خود بازساز , دولت ملتساز , دولت توسعهگرا , دولت توزيعگر , دولت توسعهطلب , دولت مصالحهگر
چكيده فارسي :
تداوم سياست تنازعي در ايران معاصر، پرسش از سرچشمهها و سازوكارهاي بازتوليد اين منازعات را بهپيش مي كشد. در ادبيات موجود سرچشمه اين منازعات يا به دولت و يا به شكافهاي اجتماعي نسبت داده شده است. در اثاري همكه بهنقش دولت پرداخته شده يا بر وجوه ساختاري و يا ترتيبات نهادي آن تأكيد شدهاست. اين مقاله بر نقش كاركرد دولت تمركز كرده و بر اين اساس ظهور و عملكرد پنج نوع دولت را در برهههاي مختلف تاريخ معاصر ايران شناسائي كرده كه شامل دولت خود بازساز، دولت ملتساز، دولت توسعهگرا، دولت بازتوزيعكننده و دولت توسعهطلب است. مقاله نشان داد كه هر يك از اين دولتها، گرچه بهنوبه خود پيشرفتهائي داشتهاند اما تأخر تاريخي و استراتژيها و سياستهاي گزينش شده آنها ناكاميهاي بزرگي هم بهبار آورده كه باعث انباشت بحرانها و تشديد و تداوم منازعات سياسي شده است. مقاله شرط برون رفت از اين وضعيت را نيارمند استقرار «دولت مصالحهگرا» دانسته كه ميتواند از يك قرارداد اجتماعي فراگير سربرآورد و براساس ترتيبات نهادي دموكراتيك و پذيرش تكثر و سازوكارهاي رقابتي در عرصههاي مختلف سياسي، اقتصادي و اجتماعي كاركرد اصلي خود را حلمنازعه قرار دهد و به جاي مداخله اقتدارگرايانه در جامعه، پاسدار موجوديت و امنيت جامعه باشد و فقط انجا كه سازوكارهاي درونجوش و رقابتي با كسري يا تعارض منافع يا منازعه روبرو ميشود به جبران نارسائيها، رفع اختلافات و حل منازعات مبادرت ورزد و تعادل اجتماعي و ثبات سياسي را بازتوليد كند.