مقايسه تطبيقي آراء و انديشه هاي ابن سينا ومرحوم حسيني مراغه اي پيرامون حكومت

بحث حكومت وحكومت مطلوب‌واينكه چه كسي بايد حكومت كند هميشه دغدغه علماي اسلام و بخصوص شيعه بوده است.اين تحقيق به بررسي مقايسه انديشه دومتفكرمسلمان كه دردودوره متفاوت ازهم زندگي مي‌كردنددرموردحكومت مي‌پردازد.ابن‌سينامتفكرفيلسوف اسلامي كه درقرن4و5 زندگي ميكرد وآيت‌الله‌ سيدميرعبدالفتاح‌حسيني مراغه‌اي‌ ازفقهاي ابتداي دوره قاجاريه بوده است.دراين تحقيق به نقاط اشتراك وافتراق دومتفكردرموردحكومت مي‌پردازد.ابن سينا ومراغه اي ضمن تقسيم حكومتها به خوب وبد،درحكومت مطلوب كه به پيامبرص وائمه ع وفقها مي‌رسد باهم اشتراك نظردارندواما باتوجه به اينكه ابن سينادردوره اي زندگي مي‌كردكه‌حكومتهاتمايلات سني داشتندوخوددرسياست صاحب مقام بودبعضادربعضي استدلالات درموردحكومت ازتقيه استفاده كرده‌است همچنين اوتحت تاثيرهم عصرش فارابي بود؛درحالي كه مراغه اي دردوره قاجاره زندگي مي كردكه نوع حكومت شيعه‌ي جائربوده است وعلماهم باقاجاريه داراي روابط سياسي بودندودرهمين زمان نظريه پردازي درمورد حكومت وحكومت مطلوب وولايت فقيه ازسوي ملا احمد نراقي،كاشف الغطا و...گسترش زيادي يافته بود؛لذا زمينه‌ي نظريه پردازي وجودداشت ومراغه اي تاتاثير نراقي وكاشف الغطاضمن پرداختن به حكومت به اثبات دلايل ولايت فقيه پرداخته است. نكته سوم نظريات اين سينادرموردحكومت ازطريق فلسفه سياسي موردبحث واقع‌شد؛درحالي كه نظريات مراغه‌اي درمورداثبات حكومت مطلوب ازطريق فقهي موردبحث قرارگرفت.