ضرورت پياده سازي سياست هاي بهبود مديريت دانش در شركت هاي خودروسازي

امروزه براي دستيابي به موفقيت بايد بتوانند شرايط پيشِ روي خود را با روشهاي علمي و مطمئن پيش بيني و استراتژيهاي مناسب را جهت اجراي پروژه اتخاذ و پياده نمايند. با در نظرگرفتن اين شرايط پروژه استقرار مديريت دانش در سازمانها خود با چالشها و پيچيدگي هايي روبرو است كه عدم شناسايي و رفع موانع پيش و حين استقرار، پروژه مديريت دانش را با شكست مواجه خواهد ساخت كه عليرغم صرف منابع و زمانِ سازمان نمي توان از مزاياي استقرار مديريت دانش بهره مند شود. برهمين اساس هدف اصلي پژوهش حاضر ضرورت پياده سازي سياست هاي بهبود مديريت دانش در شركت هاي خودروسازي با روش كمي - كيفي مي باشد. براي داده هاي اوليه تحقيق با انجام مصاحبه از مديران و كارشناسان سازمان مورد مطالعه مبادرت به تهيه پرسشنامه محقق ساخته بصورت مقايسه زوجي معيارها و زير معيارها نموده است پرسشنامه در اختيار جامعه آماري محدود در قالب حجم نمونه به تعداد 10 نفر متشكل از مديران و خبرگان درگير موضوع و علاقه مند به آن در شركت سايپا با روش نمونه گيري غير احتمالي با رويكرد قضاوتي(گزينشي) انتخاب شده اند، قرار گرفته و پس از پاسخ دادن، يافته هاي آن را با استفاده از روش هاي تصميم گيري فازي و با استفاده از مدل فرآيند تحليل سلسله مراتبي فازي از روش چانگ و روش سازگاري ماتريس زوجي گوگوس و بوچر تحليل شده است. نتايج پژوهش نشان مي دهد به منظور تحقق اهداف مديريت دانش، عواملي همچون پياده سازي سيستم مديريت اطلاعات، در نظر گرفتن اهرم هاي انگيزشي، اهميت به تخصص افراد و كاركنان دانشي، ايجاد ساختار سازماني منعطف و جو مشاركتي همراه با اعتمادو تعهد، برگزاري دوره هاي آموزشي براي مديران يك گام ضروري مي باشد.