عنوان مقاله :
مقايسه و بررسي نقش الگوريتمهاي PYSEBAL و SEBS در برآورد تبخير-تعرق واقعي در دشت قزوين
پديد آورندگان :
فخار ، محدثه السادات دانشگاه بينالمللي امام خميني (ره) - دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي - گروه علوم و مهندسي آب , كاوياني ، عباس دانشگاه بين المللي امام خميني (ره) - دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي - گروه علوم و مهندسي آب
كليدواژه :
الگوريتم تكمنبعي , سنجشازدور , ضريب گياهي , مديريت آبياري
چكيده فارسي :
روشهاي مختلفي بهمنظور پايش تبخير-تعرق وجود دارد كه بهطورعمده بهصورت نقطهاي اندازهگيري ميكنند كه تعميم آن براي كل منطقه دشوار خواهد بود. سالهاي اخير روشهاي مبتني بر سنجشازدور بهمنظور برآورد تبخير- تعرق واقعي در محدوده وسيع موردتوجه قرارگرفته است. در اين پژوهش مقدار تبخير-تعرق واقعي بهصورت روزانه در دشت قزوين توسط دو الگوريتم SEBS و PYSEBAL براي 15 تصوير TM، 22 تصوير ETM+ و 24 تصوير MODIS بدون ابر و برف در طي سالهاي 2000 تا 2003 ميلادي استفاده شد. نتايج حاصل با دادههاي يك لايسيمتر زهكشدار كشتشده با چمن در محدوده دشت قزوين مورد مقايسه قرار گرفتند. از مقايسه خروجيهاي بهدستآمده از دو الگوريتم اين نتيجه بهدست آمد كه الگوريتم PYSEBAL با بهرهگيري از جديدترين روشهاي برآورد تبخير- تعرق همچون عدم انتخاب دو پيكسل گرم و سرد توسط كاربر و استفاده حداقلي از دادههاي زميني توانسته است بسياري از ضعفهاي ساير الگوريتمها را پوشش دهد. بهطوريكه الگوريتم PYSEBAL در هر سه سنجنده MODIS، LANDSAT-ETM+ و LANDSAT-TM بهترتيب با مقدار RMSE ، برابر با 0.45، 0.46 و 2.02 ميليمتر بر روز، و مقدار R2 0.96، 0.95 و 0.82 عملكرد بهتري را نسبت به الگوريتم SEBS در محدوده موردمطالعه داشته است. در ادامه با توجه به اينكه تعيين مقدار آبي كه صرف تبخير- تعرق ميشود از اساسيترين عوامل در برنامهريزي بهمنظور رسيدن به محصول بيشتر است، ضريب Kc ميتواند راهنماي مناسب و سريعي در مديريت آبياري محسوب شود. بررسيهاي انجامشده بر روي گياه چمن نشان از دقت بالاي مدل PYSEBAL با مقدار ضريب همبستگي 0.68 در برآورد اين ضريب داشته و در نهايت استفاده از روشهاي مبتني بر سنجشازدور ميتواند بهعنوان جايگزيني مناسب بهمنظور جلوگيري از صرف هزينه زياد و بهبود مديريت آب در منطقه باشد.
عنوان نشريه :
مديريت آب و آبياري
عنوان نشريه :
مديريت آب و آبياري