عنوان مقاله :
بررسي تطبيقي دولت اخلاقي در فلسفه سياسي منسيوس (Mencius) و فارابي
پديد آورندگان :
آقاجاني ، علي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
كليدواژه :
منسيوس , فلسفه سياسي , فارابي , رابطه اخلاق و سياست , دولت اخلاقي , دولت خيرخواه و خادم
چكيده فارسي :
منسيوس (Mencius) و فارابي نمايندگان برجسته دو سنت فكري مهم شرقي يعني فلسفه كنفوسيوسي- چيني و فلسفه اسلامي-ايراني هستند كه تأملات اساسي درباره ماهيت و كار ويژههاي دولت و چگونگي اخلاقي كردن كارآمد آن داشتهاند و ميتوانند نقاط ضعف يكديگر را پوشش دهند و الگويي امروزي با ارجاع به سنت تمام شرقي پديد آورند. سؤال اساسي مقاله نحوه نگرش اين دو فيلسوف سياسي نسبت به همجوشيهاي اخلاق و سياست در ساحت دولت و چگونگي ترسيم دولت اخلاقي است. فرضيه مبتني بر مفصلبندي اخلاق و سياست در مفاهيم مدينه فاضله، سعادت، مشروعيت و عدالت و تكوين دولت اخلاقي از منظر منسيوس و فارابي و شباهت عمده آنان در رويكرد كلي است كه بر پايه روش بررسي تطبيقي داراي اشتراكات فراوان و افتراقات قابلذكر و نقاط قوت و ضعف هستند. دولت، خير ضروري، پيوستگي و يگانگي اخلاق و سياست، دولت ابزاري و حداكثري/تأمين اجتماعي جامع/تأمين امنيت-رفاه-فضيلت، دولت حكيم-شهريار، ارتباط ميان ديانت، سياست, معنويت و اخلاق، سعادت امري چندجانبه و چندبعدي/دستيابي به سعادت امري نسبي، مشروعيت دوپايه آسماني زميني، اعتدال و حد وسط/مخالفت با اغلب و غيراخلاقي بودن آن/و عدالت جامع اشتراكات اين دو است. برقراري تعادل ميان رويكرد نخبهگرايانه و توده گرايانه از سوي منسيوس،صراحت بيشتر بر ابزاري بودن دولت/ و لحاظ حق انقلاب، تأكيد بيشتر بر وظايف دولت/دولت خيرخواه و خادم، توصيف تجربي-عقلاني-جزئي، سعادت جامع ميان فطرت و اراده، نقش مردم فراتر از نظريه فارابي/صداي مردم صداي خدا، و تأكيد بيشتر بر عدالت سياسي از تفاوتهاي منسيوس با فارابي در عرصه دولت اخلاقي ميتوان برشمرد.