عنوان مقاله :
مطالعهاي بر تأثيرات مباني هنرهاي تجسمي در شكلگيري قالبهاي تصويري در سينما
پديد آورندگان :
معصومينيا ، آرزو دانشگاه الزهرا - دانشكده هنر , محمدي وكيل ، مينا دانشگاه الزهرا، دانشكدگان هنرهاي زيبا - دانشكده هنرهاي تجسمي - گروه نقاشي و مجسمه سازي
كليدواژه :
هنرهاي تجسمي , مباني هنرهاي تجسمي , نقاشي , عكاسي , قالبهاي تصويري , سينما
چكيده فارسي :
سينما در ابتدا صامت بود و بدون حضور دالهاي زباني، صرفاً از طريق تصاوير معنا را به مخاطب انتقال ميداد. بدين ترتيب در اين دوره، و پس از آن نيز، تصوير عنصر بياني حاكم بر سينما بود. قوانيني كه در مباني هنرهاي تجسمي مورد نظر هنرمندان اين حوزه قرار ميگرفت، همان قواعد و اصول بنيادين تصوير بود كه در هنر سينما نيز مطمح نظر واقع ميشد. به قسمي كه سينما بر بستر دستاوردهاي علمي در هنرهاي تجسمي اُس و بنياد كادر تصويري را بنا نمود و آميختگي و ارتباط ميان اين دو حوزۀ هنر، غير قابل انكار گرديد. لذا سينماگراني كه براي خلق آثار خود به قواعد و اصول هنرهاي تجسمي وفادار مانده و يا از آن بهره گرفتند، در كاربست عناصر زيباشناختي فيلم توفيقات قابل توجهي به دست آوردند. در مقالۀ پيشرو به بررسي تأثيرات مباني هنرهاي تجسمي بر شكلگيري قالبهاي تصويري سينما ميپردازيم. سؤال اصلي پژوهش عبارت است از اينكه سينما در قاببنديهاي خود چه تأثيراتي از مباني هنرهاي تجسمي پذيرفته است؟ روش پژوهش توصيفي_تحليلي و رويكرد آن تاريخي و تطبيقي است. همچنين شيوۀ گردآوري اطلاعات كتابخانهاي و مشاهدۀ مستقيم آثار ميباشد. آثار مورد مطالعه به شيوۀ نمونهگيري هدفمند يا قضاوتي انتخاب شدهاند. با توجه به مطالعه و مداقه در تاريخ آثار سينمايي ميتوان گفت كه مباني هنرهاي تجسمي الهام بخش انتخاب كادر تصوير در سينما بوده و سينما با كاربست قوانين مشابه در آنها به كادربندي آثار خود چه از نظر تصويري و چه از نظر محتوايي ميپردازد. در اين پژوهش تعدادي از فيلم هاي سينمايي و كارگردانان تأثيرگذار در تاريخ سينما، كه به طور مشخص از قوانين و اصول مباني هنرهاي تجسمي در خلق اثر و معناسازي صحنه ها بهره گرفتهاند، مورد مطالعه قرار گرفته است. يافتههاي پژوهش مبيّن آن است كه قاببندي سينما از منظر زيباييشناسي، تركيببندي، چيدمان بصري و همچنين در روند مفهومسازي با اصول مباني هنرهاي تجسمي داراي مشابهتهاي عميق است.