عنوان مقاله :
مقايسه اثربخشي آموزش مهارتهاي خودتعيينگري و درمان عاطفه هراسي بر فرا هيجان و استحكام رواني دختران نوجوان با تجربه سوء استفاده جنسي
پديد آورندگان :
دافعيان ، فاطمه دانشگاه اردكان - دانشكده علوم انساني و اجتماعي , يوسفي ، زهرا دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه روانشناسي
كليدواژه :
استحكام رواني , سوء استفاده جنسي , عاطفه هراسي , فراهيجان , مهارتهاي خودتعيينگري
چكيده فارسي :
مقدمه: سوءاستفاده جنسي از كودكان و نوجوانان يكي از نگراني هاي مهم بهداشت عمومي است كه طيف وسيعي از پيامدهاي نامطلوب اجتماعي فرهنگي خانوادگي را به همراه دارد. هدف پژوهش حاضر، مقايسه اثربخشي آموزش مهارت هاي خودتعيين گري و درمان عاطفههراسي بر فراهيجان و استحكام رواني دختران نوجوان با تجربه سوء استفاده جنسي بود.روش : اين مطالعه از نوع نيمهآزمايشي با طرح پيشآزمون پسآزمون همراه با گروه گواه با مرحله پيگيري دو ماهه بود. جامعه آماري شامل تمام دختران نوجوان با تجربه سوء استفاده جنسي شهر اصفهان در سال 1402 بودند. تعداد 45 نفر از آنان با روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شده و سپس با جايگزيني تصادفي در سه گروه قرار گرفتند. ابزار هاي گردآوري داده ها، پرسشنامه ي فراهيجان ميتمنسگرابر (2009م) و پرسشنامه استحكام رواني كلاف و همكاران (2002م) بود. گروه آزمايش نخست تحت آموزش ده جلسه اي مهارت هاي خودتعيين گري پروتكل فيلد و هافمن (1994م) و گروه آزمايش دوم تحت آموزش هشت جلسه اي درمان عاطفه هراسي پروتكل مك كالو (2003م) قرار گرفتند. گروه گواه نيز در ليست انتظار قرار گرفتند. داده ها با استفاده از SPSS 23 و روش آماري تحليل واريانس آميخته با اندازه گيري مكرر مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.نتايج: يافته ها نشان داد، ميانگين سني در گروه آموزش مهارت خود تعيين گري، عاطفه هراسي و گروه گواه، به ترتيب 15.2، 16.5 و 15.7 بود كه اعضاي هر سه گروه با هم قابل قياس و همگن بودند. همچنين يافته ها نشان داد، هر دو مداخله آموزش مهارت هاي خودتعيين گري و درمان عاطفه هراسي در افزايش فراهيجان مثبت و استحكام رواني دختران نوجوان با تجربه سوءاستفاده جنسي در مرحله پس آزمون و پيگيري مؤثر بوده اند (0.05 p)؛ اما فقط درمان عاطفههراسي در بهبود فرا هيجان منفي مؤثر است. بين دو گروه آزمايش تفاوت معناداري در اثربخشي درمان بر فرا هيجان و استحكام رواني افراد وجود داشت و درمان عاطفه هراسي نسبت به آموزش مهارت هاي خودتعيين گري اثربخش تر بوده است.بحث و نتيجه گيري: با توجه به يافته ها مي توان نتيجه گرفت؛ اين دو روش درماني (درمان عاطفه هراسي و آموزش مهارت خودتعيين گري) در بهبود مؤلفههاي روانشناختي دختران نوجوان با تجربه سوء استفاده جنسي مؤثر محسوب مي شوند و درمان عاطفه هراسي در بهبود مؤلفههاي روانشناختي فراهيجان و استحكام رواني اين افراد مؤثرتر است؛ لذا از اين درمان ها مي توان به عنوان مكمل جهت كاهش مشكلات روانشناختي دختران با تجربه سوء استفاده جنسي به كار گرفته شوند.
عنوان نشريه :
روانشناسي باليني و شخصيت
عنوان نشريه :
روانشناسي باليني و شخصيت