كليدواژه :
تقدم وجود بر ماهيت , اگزيستانسياليسم , سارتر , آزادي انسان , فلسفه صدرايي , شهيد بهشتي , اختلاف نوعي انسانها , فطرت
چكيده فارسي :
تطبيق اصالت وجود در فلسفه اگزيستانس و حكمت متعاليه، يكي از موضوعات جذاب براي پژوهشگران بوده است. اما پژوهش حاضر با تمركز بر اصل تقدم وجود بر ماهيت يا همان اصالت وجود در فلسفه ژان پل سارتر، به بعد انسانشناسانۀ اين ديدگاه ميپردازد و بهجاي تطبيق محض، داوري و ارزيابي اين ديدگاه را در پارادايم حكمت صدرايي با نگاهي بر آثار شهيد بهشتي، بر عهده دارد. نتايج اين پژوهش نشان ميدهد «تقدم وجود بر ماهيت» صرفاً مشترك لفظي ميان فلسفه سارتر و فلسفه صدرايي است، اما با اين حال بخشي از مضامين اثبات شده در انسانشناسي سارتر، كه خود حاصل اصل مزبور است، مورد تاييد حكمت متعاليه نيز ميباشد. مهمترين شباهتهاي اين دو دستگاه فكري، انعطافپذيري ماهيت انسان و اختلاف ماهوي افراد بشر نسبت به يكديگر است. از طرف ديگر مهمترين تفاوتها نيز تعريفناپذيري بشر، نفي فطرت و آزادي انسان از ارادۀ الهي در انسانشناسي سارتر و خلاف همين موارد در انسانشناسي صدرايي و شهيد بهشتي است. اين پژوهش به روش توصيفي-تحليلي، پس از تبيين اصل تقدم وجود بر ماهيت در انديشه سارتر با تمركز بر انسانشناسي وي، به نقد آن در چهارچوب فلسفه صدرايي و بررسي نقاط مشترك و متفاوت مي پردازد.