تاثير عوامل فرآيندي و آموزش فردي بر هژموني فرهنگ اخلاق حرفه اي در حسابرسي

زمينه و هدف: هدف پژوهش ،كنوني ارائه تأثير عوامل فرايندي و آموزش فردي بر هژموني فرهنگ اخلاق حرفه اي در حسابرسي است. روش پژوهش كنوني از نظر هدف توسعه اي و از نظر ،روش كيفي ميباشد به منظور جمع آوري دادهها در بخش كيفي پژوهش و براي انجام تحليلهاي فراتركيب و دلفي و تدوين بازبينه ،امتيازي از ۱۶ نفر از متخصصان حسابداري و مديريت مالي در سطح دانشگاهي كه برمبناي نمونه گيري هدفمند انتخاب شدند استفاده شد سپس در بخش كمي پژوهش از ۲۰ نفر از حسابداران رسمي كه داراي تجربه لازم ،بودند استفاده شد. در گام اول بر اساس تحليل فراتركيب پژوهشهاي مشابه غربالگري شد؛ سپس به منظور رسيدن به حد كفايت نظري از تحليل دلفي استفاده شد و مشخص گرديد كه از مجموع ۱۰ گزاره انتخاب شده ۴ گزاره حذف شده و در مجموع ۶ گزاره در قالب مؤلفه عوامل فرايندي و آموزش فردي براي ارائه الگوي هژموني فرهنگ اخلاق حرفه اي در حسابرسي وارد مرحله تحليل تفسيري ساختاري (ISM) شد. يافته ها: يافته هاي اين پژوهش به كاهش شكاف نظريه ها و كاربردهاي واقعي در حرفه حسابرسي منجر ميشود، به عبارت ديگر، از عمق شكاف انتظارات حسابرسي بين حسابرسان با ذي نفعان به دليل همگن سازي ارزشهاي متقابل اجتماعي با ارزشهاي حرفه اي مي كاهد نتايج نتايج اين پژوهش نشان داد تأثيرگذارترين علل فرايندي و آموزش فردي تقويت توانمندي هاي رفتاري و تصميم گيري حسابرسان مي باشد موضوع فردي و مجموع عوامل مرتبط با افزايش سطح توانمندي هاي فرد از جمله راهبردهاي منابع انساني هر سازمان و نهادي براي افزايش بهره وري و اثر بخشي سازمان ميباشد به عبارت ديگر آموزش و افزايش سطح اثر بخشي عملكردهاي فردي باعث خواهد شد تا ضمن اينكه انگيزه هاي فرد تقويت شود باعث پويايي بيشتر در عرصه موردنظر در ساختار سازماني شود. حرفه حسابرسي نيز از اين موضوع بي بهره نيست و وجود آموزشهاي فردي و تمركز بر تناسب ويژگيهاي حسابرسي با فرد انتخاب شده به عنوان متصدي حسابرسي مي تواند به پويايي بيشتر كاركردهاي كيفيت حسابرسي منجر شود. انتصاب به عنوان يك كاركرد منابع انساني در مرحله انتخاب نيروي متناسب با شرح شغلي به شمار ميرود كه اگر تناسب لازم را با فضا و موقعيت حرفه اي يادشده نداشته باشد ضمن اينكه فرد دچار فشار و تعارض ميشود كاركردهاي لازم را براي افزايش اثر بخشي همچون ارتقاي سطح شفافيتهاي اطلاعاتي و عدم تقارن اطلاعاتي در سطح بازار سرمايه نخواهد داشت از طرف ،ديگر ارزيابي به واسطه توسعه فضاي رقابتي در هر عرصه به عنوان يك راهبرد مهم مطرح است تا باعث افزايش سطح تقويت عملكردها در آن عرصه شود.