شماره ركورد :
1398208
عنوان مقاله :
تمهيدات فراداستان و بازي در رمان لعبه النسيان
پديد آورندگان :
صدري خانلو ، راضيه دانشگاه بين‌المللي امام خميني - گروه زبان و ادبيات عربي , شيخي ، عليرضا دانشگاه بين‌المللي امام خميني - گروه زبان و ادبيات عربي , آل بويه ، عبدالعلي دانشگاه بين‌المللي امام خميني - گروه زبان و ادبيات عربي , پارسايي پور ، مصطفي دانشگاه بين‌المللي امام خميني - گروه زبان و ادبيات عربي
از صفحه :
21
تا صفحه :
41
كليدواژه :
فراداستان , تمهيدات فراداستاني , بازي و فراداستان , عدم قطعيت , لعبه النسيان , محمد براده
چكيده فارسي :
فراداستان شيوۀ نگارش نويسندگانه و سبك به بازي گرفتن آگاهانه و عامدانۀ ساختارهاي روايي و دستخوش ترفندكردن فنّ نويسندگي است. فراداستان مي كوشد به‌واسطۀ انحراف يا گريز از هنجارهاي تثبيت شدۀ روايت پردازي سنتي و حتي تهكم به آن، ادبيّت و خودآگاهي پيشين را به‌مثابۀ يك كج روي ميان تهي معرفي كند و ترفندهاي روايي مدعي حقيقت نمايي به غرض ناراستين حقيقت داني مطلق را برملا سازد تا اثبات كند حل وفصل كشمكش آواها و ايدئولوژي‌ها، با انقيادشان زير آواي مؤلفي همه چيزدان و خداگونه، محال است و محال بودگيِ درك غايي حقيقت در سايۀ سيطره مندي تك سويه نگر را شادمانه به نمايش گذارد. خرده ژانر فراداستان، با تمهيداتي برآمده از حسابگري هاي ذهني و با حاشيه نگاري هاي خود ارزيابانه و ديالكتيكي، مي‌كوشد با تأملي روشن‌بينانه در فرآيندهاي برساخته‌شدن داستان، و با تكيه بر اصل عدم قطعيت هايزنبرگ، در كنار شفاف‌سازي سرشت داستان، حقيقت‌جويي نمايد. درآميخته با مفهوم نسبيتْ‌محوري، نظريۀ بازي به‌مثابۀ شيوه درك درست روال‌هاي جهان، در فراداستان به‌عنوان فعاليتي خودبنياد و واجد ارزشي قطعي در جهان واقعي، ياريگر دستاوردهاي حقيقت‌بين ادبيات مي‌شود. صفت ناساختمندي و دلبخواهگي بازي، با دست‌مايه‌كردن وانمودگرانۀ نقش‌ها و قراردادهاي بازي، به فراداستان كمك مي‌كند ضمن كنكاش در كاركردها و طبيعتِ ظاهراً بازشناخته، ولي عملاً ناشناختۀ داستان، سنت‌هاي ناكارآمد و جهان‌نگري نخ‌نماشده را در هم شكند. در بازشناسي اين نگرگاه‌هاي پارادايم نوشناخته در فراداستان‌ها، در اين كوشش برآنيم به شيوۀ توصيفي- تحليلي و ‌با پردازش داده هاي تئوري فراداستان، به‌ويژه از منظر «پاتريشيا وَو»، به درك كارايي ‌مؤلفه هاي فراداستان و تبيين كيفيات آن و نقش بازي در پيشبرد فراداستان سازي، در رمان لعبه النسيان محمد براده بپردازيم تا نوآوري‌هاي نخستين گام عرب را در هجرت از انگاره‌هاي مطلق‌انديش مدرنيسم در حقايق‌شناسي داستاني بازشناسيم. در اين پژوهش دريافتيم براده در كاربست شگردهاي اتصال كوتاه، آشكارسازي شگرد، شورشگري شخصيت‌ها، كولاژ فراداستاني و نام گذاري دلبخواهي، همواره بازيگرانه وام‌دار اصل نسبي‌نگري و چندچهرگي حقيقت است و اين‌گونه براي فراداستان نويسي عربي بنياني استوار مي‌آفريند.
عنوان نشريه :
ادب عربي
عنوان نشريه :
ادب عربي
لينک به اين مدرک :
بازگشت