آموزش تفكّر به كودكان و نوجوانان در بستر راهبردهاي تدريس و محتواي كتابهاي درسي

هدف پژوهش، تبيين آموزش تفكّر به كودكان و نوجوانان در بستر راهبردهاي تدريس و محتواي كتاب‌هاي درسي بود. روش جمع آوري داده ها، اسنادي و روش تجزيه و تحليل داده‌ها، تحليلي - استنتاجي بود. نتايج نشان داد، آموزش تفكّر متشكل از هفت ‌وجه است. براي آموزش هر وجه، راه‌كارهاي عملياتي در قالب راهبردهاي فعال تدريس مطرح شد كه امكان پياده‌سازي آن، در زمان مشخص‌شده‌ي برنامه‌درسي مدارس وجود دارد. اولين مساله در آموزش تفكّر، اين است كه موضوع مناسب آموزشي هر نوع تفكّر از كتاب‌هاي درسي احصا گردد. سپس امكانات و فضاي آموزشي مناسب آموزش آن نوع تفكّر بايد فراهم آيد. در جريان آموزش تفكّر در بستر راهبردهاي تدريس بايد توجه‌داشت، هم‌زمان دو هدف دست‌يابي به اهداف مندرج در محتواي موردنظر كتاب درسي و فعال‌سازي و به‌تبع آن، رشد جريان تفكّر فراگير مد‌نظر است و نبايد يكي جاي ديگري را بگيرد. بكارگيري هر نوع تفكّر، كاركرد خاص خود را دارد كه ديگر انواع تفكّر ندارد؛ به‌همين دليل براي رسيدن به رشد همه‌جانبه، نبايد از هيچ يك از انواع تفكّر غفلت كرد. همه‌ي دروس و همه‌ي كلاس‌هاي درس با هرنوع محتوايي، مي‌تواند يك ميدان عمل براي آموزش تفكّر باشد.