عنوان مقاله :
نقد كاربست نظريۀ ساختارگرايي بر متون كهن فارسي (در مقالات علمي-پژوهشي فارسي منتشرشده در سالهاي 1390-1370)
پديد آورندگان :
رزمي ، محمد دانشگاه تهران - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي , پورنامداريان ، تقي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
ساختارگرايي , متون كهن فارسي , آسيبشناسي , نظريۀ ادبي , كاربست نظريه بر متن.
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: ساختگرايي از نظريه هاي مهم قرن بيستم است كه در حوزه هاي متفاوتي كاربرد پيدا كرد؛ از مردمشناسي، اسطوره شناسي و روانكاوي گرفته تا مطالعات ادبي. در پژوهشهاي ادبي صورتگرفته در اواخر سدۀ چهاردهم شمسي ايران نيز بتدريج شاهد به كارگيري آن بر بخشي از متون كهن فارسي هستيم. روش مطالعه: اين پژوهش با روش مطالعۀ كتابخانه اي در پي تحليل مقالات علمي-پژوهشي منتشرشده با اين موضوع در دهه هاي هفتاد و هشتاد شمسي و آسيبشناسي كاربست نظريۀ ساختگرايي بر متون كهن در آنهاست. يافته ها: بررسي مقالات علمي-پژوهشي به نگارشدرآمده در محدودۀ زماني مذكور نشان ميدهد مهمترين آسيب رخداده، بينيازي بسياري از پژوهشهاي يادشده از به كارگيري نظريه است؛ به نحوي كه اكثر اين مقالات -حتي اگر درك درستي از مباني و اهداف نظريه داشته اند- با حذف عنوان و گزاره هاي نظريۀ ساختگرا نيز به همين صورت فعلي قابلطرح هستند. لذا نظريه در آنها كاركردي زائد دارد و صرفاً براي اعتباربخشي ظاهري به تحقيق استفاده شده است. از ديگر مشكلات مشهود ميتوان به مواردي همچون «فهم نادرست مباني نظريه»، «اصالت دادن به نظريه و گزينش سليقه اي متن در راستاي اثبات آن» و «ناكامي از كسب نتايج جديد» اشاره كرد. نتيجه گيري: به كارگيري نظريه هاي نوين در شناخت متون كهن، ميتواند ظرفيتهاي جديدي در شناخت متون ايجاد كند، اما بيتوجهي به آسيبهاي يادشده موجب توليد انبوه مقالاتي شده است كه بيشتر خاصيت ترويجي دارند و به دليل عدم ارائۀ دستاورد جديد، بر تحقيقات پس از خود نيز تأثير چنداني نداشته اند.
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي