عنوان مقاله :
تحليل و واكاوي مرگ و زندگي در شعر شاعران زن معاصر (مطالعۀ موردي: اشعار سيمين بهبهاني، طاهره صفارزاده و فروغ فرخزاد)
پديد آورندگان :
منيري ، غ حجتاله دانشگاه آزاد اسلامي واحد بروجرد - گروه زبان و ادبيات فارسي , رستميان سبزه خاني ، سياوش دانشگاه لرستان
كليدواژه :
زندگي , مرگ , شعر معاصر , سيمين بهبهاني , طاهره صفارزاده , فروغ فرخزاد
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: مرگ و زندگي همواره دو مفهوم برجسته و قابل توجّه در ديدگاه انديشمندان بوده و بسياري از شاعران معاصر زبان و ادبيات فارسي از چشم اندازهاي متفاوتي به مسألۀ مرگ و زندگي نگريسته اند. در اين ميان ديدگاه سه شاعر زن مطرح و شاخص پس از نيما (سيمين بهبهاني، فروغ فرخزاد و طاهره صفارزاده) اهميت ويژه اي دارد. هدف اصلي پژوهش پيش رو تبيين ديدگاههاي اين شاعران از مفهوم مرگ و زندگي و تأثير و ارزيابي محتواي كيفي انديشه و احساس آنان در ارزيابي اين موضوع ميباشد. روش مطالعه: روش پژوهش در اين مقاله بشيوۀ توصيفي ـ تحليلي، بر مبناي مطالعات كتابخانه اي و روش سندكاوي است. جامعۀ آماري پژوهش شامل منتخبي از مجموعه اشعار هر سه شاعر ميباشد كه در آنها بمقولۀ ـ مرگ و زندگي توجّه شده است. يافته هاي پژوهش: يافته هاي پژوهش حاكي از آن است كه مؤلفه ها و گزاره هاي فردي، اجتماعي، اعتقادي و هستيشناختي در ارتباط كامل با ديدگاه هر يك از شاعران نسبت به موضوع مرگ و زندگي ميباشد. نتايج پژوهش: نتايج پژوهش حاكي از آن است كه مفهوم زندگي براي فروغ فرخزاد با تمام جذبه ها و زيباييهاي آن گاه پوچ و بيمعناست. فروغ در پس نااميدي از عشق، دوري از فرزند، نارضايتي از جامعۀ مردسالار و تبعيضآميز از زندگي بنوعي رنج ببرد و تصاوير ملالآور آن را هر روز مرور نمايد. سيمين نيز نسبت به زندگي بدبين است و اين بدبيني از نابودي آمال و آرمانهاي فردي و اجتماعي مدّ نظر شاعر است. صفارزاده گاه نسبت به زندگي و رنجهاي آن معترض است، اما مرگ و زندگي را با ديدگاه هاي ديني و مذهبي مورد توجّه قرار ميدهد و همين مسأله سبب ميشود كه مرگ نوعي تعالي مقدس و زندگي را منبع خوشبختي بداند.
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي