عنوان مقاله :
بررسي چهره و مبناي توجيه آن در فلسفۀ اخلاق لويناس
پديد آورندگان :
عباسي ، محمود دانشگاه قم - دانشكده الهيات - گروه فلسفه اخلاق , اصغري ، محمد دانشگاه تبريز - دانشكده ادبيات فارسي و زبان هاي خارجي - گروه فلسفه
كليدواژه :
سوژه , ديگري , چهره , مبناي توجيه , پيامهاي اخلاقي , زبانشناسي
چكيده فارسي :
ايمانوئل لويناس يكي از مهمترين فيلسوفان عصر جديد به شمار ميآيد. اهميت فلسفۀ او در اخلاق نمايان ميشود. در فلسفۀ اخلاق لويناس، سوژۀ محوري از اولويت خارج ميشود و «ديگري» و «چهره» او در اولويت قرار ميگيرند؛ به نحوي كه چهرۀ ديگري بر پيامهاي اخلاقي دلالت ميكند و سوژه با دريافت اين پيامهاي اخلاقي، احساس وظيفه ميكند تا خود را در برابر ديگري پاسخگو و مسئوليتپذير بداند؛ اما پرسش اين است كه در فلسفۀ اخلاق لويناس، مقصود از «چهره» در مواجهه با ديگري چيست؟ و وجه اخلاقي آن با چه مبنايي قابل توجيه است؟ آيا ميتوان آن را بر مبناي هستيشناسي و معرفتشناسي يا روانشناسي و زبانشناسي توجيه كرد؟ لويناس هنگامي كه فلاسفۀ غربي ميكوشيدند به سوژه اولويت ببخشند و همۀ موضوعها را به هستيشناسي و معرفتشناسي تقليل دهند، بازتعريفي از مفهوم ديگري و چهرۀ ديگري را ارائه ميدهد. نگارنده باور دارد بنيان اخلاقي چهرۀ ديگري را ميتوان بر اساس چهار مبناي: 1-هستيشناسي، 2-معرفتشناسي، 3-روانشناسي و 4-زبانشناسي بررسي كرد؛ به گونهاي كه در نهايت، بتوان بنيان اخلاقي انديشۀ لويناس را در مبناي زباني او كشف كرد.