عنوان مقاله :
نسبت مكاتب سنتي و مدارس نوين در استقرار نظم جديد آموزشي در ايران: 1276 تا 1280ش
پديد آورندگان :
معيني ، نرگس دانشگاه علم و فرهنگ , عبدالهي ، محمدجواد سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران
كليدواژه :
اصلاحات آموزشي , دورۀ مظفري , فضاهاي مرزي , مدارس نوين , مكاتب
چكيده فارسي :
در نيمۀ قرن نوزدهم ميلادي و در كنار تغييرات گستردهاي كه در حوزههاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي در حال وقوع بود، به تدريج اشكال جديد و متفاوتي از سازماندهي و تشكليابي در حوزۀ آموزش در بخشهاي مختلفي از ايران ظهور پيدا كرد. با اين حال در تاريخنگاريهاي اين موضوع عموماً چيستي، چرايي و چگونگي آموزش بديهي انگاشته ميشوند؛ گويي تنها يك روش صحيح براي تعريف آنها وجود دارد و سير تاريخي به وجود آمدن آنچه امروز مدرسه ميناميم، نيز حركتي ناگزير از شيوههاي غلط آموزش به شيوههاي «مدرن»، «جديد» و «درست» آموزش بوده است. بر مبناي اين فرض، گويي آموزش مدرسهاي جديد كاملاً با تربيت مكتبخانهاي متفاوت بوده و مدارس كنوني ما نيز، با اندكي تغيير، ادامۀ همان شيوۀ تعليم و تربيتي جديد، و ميراث مدرسۀ رشديه هستند كه محصول فرآيند «ترجمۀ» الگوهاي غربي در شرايط بومي بودند. با وجود اين، خوانش مدارك تاريخي مربوط به اين دوره نشان از چنين خط فارقي ميان مكاتب سنتي و مدارس نوين ندارد. با توجه به اين موضوع، نوشتۀ حاضر بر پايۀ نظامنامههاي مدارس آن دوره به دنبال پاسخ به اين پرسش است كه چه نسبتي ميان مكاتب و مدارس نوين در حدفاصل سال هاي 1276 تا 1280ش به عنوان سالهاي شروع اصلاحات آموزشي برقرار بوده است؟ مدعاي ما آن است كه بر خلاف تمايز به ظاهر بديهي ميان مكاتب و مدارس، مدارس نوين اوليه از بسياري از جهات با آنچه «مكاتب سنتي»خوانده ميشود مشابهت دارند و تحليل رفتن فرمهاي سنتي آموزش و پديدار شدن فرمهاي نوين، دفعتاً و يكپارچه اتفاق نيفتاده است؛ بلكه نتيجۀ آزمون و خطاهاي بسيار حول فرمهاي مختلف در فضاهاي آموزشي در جايجاي كشور بوده است.