عنوان مقاله :
تحليل تجارب زيستهي معلّمان تاريخ از چالشهاي برنامه درسي و آموزش دروس تاريخ متوسطه دوم
پديد آورندگان :
بابائي ، مظهر دانشگاه فرهنگيان - دانشكده شهيد مدرس - گروه علوم تربيتي , صالحي ، پرستو دانشگاه فرهنگيان - دانشكده بنت الهدي صدر - گروه علوم تربيتي
كليدواژه :
آموزش تاريخ , برنامه درسي , پديدارشناسي , تجارب زيسته , معلّمان متوسطه دوم
چكيده فارسي :
هدف: درس تاريخ در هر كشوري، نقش مهمي در هويتسازي و ارزشآفريني ملي براي آن كشور دارد؛ اما با وجود اهميت بالاي آن، مشاهده ميشود كه علاقهمندي به مطالعهي تاريخ در معناي تخصصي آن، ميان دانشآموزان، پايين است. آنطور كه به نظر ميرسد، معلمان در رابطه با نحوهي آموزش اين درس در مدارس و محتواي مورد استفاده براي آموزش آن، با چالشهايي مواجهاند كه اين چالشها نيز به نوبه خود، نقش بسزايي در علاقهمندي يا عدم علاقهي دانشآموزان به فراگيري تاريخ دارند؛ لذا هدف پژوهش حاضر، تحليل تجارب زيستهي معلّمان تاريخ از چالشهاي برنامه درسي و آموزش دروس تاريخ در مقطع متوسطه دوم بود.مواد و روشها: براي دستيابي به اين هدف، از پارادايم انتقادي، رويكرد كيفي و استراتژي پژوهش پديدارشناسي توصيفي از نوع چند مرحلهاي ونمانن و روش اَسنادي–كتابخانهاي، بهره برده شد. ميدان پژوهش، شامل معلّمان دروس تاريخ دوره متوسطه دوم در استان كردستان در سال تحصيلي 1401-1402 با روش نمونهگيري هدفمند بود. ابزار پژوهش، مصاحبه نيمهساختاريافته محقق ساخته بود كه تا درجه اشباع يافتگي نسبي و به تعداد 9 نفر، ادامه يافت. بحث و نتيجهگيري: يافتهها در دو بخش: چالشهاي برنامه درسي و آموزشي و راهكارها ارائه شد. بخش چالشها، خود در سه زمينه: چالشهاي مربوط به كتابهاي تاريخ (11 مورد)، چالشهاي روش تدريس معلمان (7 مورد) و چالشهايي فراتر از دو حوزهي نام برده (4 مورد)، دستهبندي شدند. برهمين اساس، بخش راهكارها در دو حوزهي راهكارهاي حوزه تدريس معلمان در راستاي حل چالشهاي آموزش كلاسي (11 مورد) و پيشنهادهايي براي بهرهوري كيفيت آموزش دروس تاريخ در سطح برنامه درسي بود، كه خود در سه زمينهي: كتابها (12 مورد)، معلمان (2 مورد) و امور فراتر از اين دو (5 مورد)، ارائه شد. نتايج حاصل از تحليل يافتهها نشان داد كه برنامه درسي در حوزهي آموزش دروس تاريخ در مقطع متوسطهي دوم، نيازمند بازنگري اساسي است. كتابهاي درسي تاريخ در اين مقطع، در ايجاد چالشهاي آموزشي نقش نخست و برجستهاي دارند. چرا كه اكثر چالشهاي آموزشي اين دروس، به اين زمينه مربوط ميشوند؛ از جمله اين كه كتابهاي تاريخ همچنان رويكرد حافظهمحور را دنبال ميكنند و كمتر به تحليل اتفاقات پرداختهاند اين امر از اين روست كه سبك تاريخنويسي آنها نيز هنوز سنتي و كلاسيك است. با اينحال، تمام چالشها محدود به محتواي كتابها نميشوند؛ بلكه روشهاي مورد استفاده براي آموزشي تاريخ نيز، همراستا با تحولات كتابهاي درسي و اهداف جديد برنامه درسي، نبوده و اكثر معلمان، همچنان از روشهاي سخنرانيمحور و معلممحور، بهره ميبرند. در كنار اين موارد، عوامل مختلف فردي و اجتماعي خارج از سيستم كلاس درس معلم و در درس تاريخ وجود دارد كه به شكل غيرمستقيم، آموزش كلاسي اين دروس را تحت تأثير قرار ميدهد؛ لذا نياز است جهت تحقق اهداف برنامهي جديد درسي، در روشهاي آموزش دروس تاريخ و همچنين نحوهي آموزش و انتخاب معلمان، تغييراتي ايجاد شود. با اين كه معلمان در سطح كلاس در جهت تكميل كاستيهاي كتب درسي و استفاده از روشهاي نوين آموزشي تلاش ميكنند؛ اما براي رسيدن به اهداف آموزشي اين دروس و بالا بردن كيفيت آموزش دروس تاريخ، به تغييراتي اساسيتر در برنامهريزي آموزشي براي درس تاريخ در مقطع متوسطه دوم نياز است. براي كاهش ريشهاي برخي از چالشهاي نام برده شده، علاوه بر ايجاد تغييرات در سطح مديريت جريان آموزش كلاسي و نبوغ در فرايند تدريس و آموزش، نياز است در سطوح كلان كشوري، برنامهريزي مناسب داشت و تغييراتي در زمينهي محتواي درسي مورد استفاده و روشهاي آموزشي ايجاد كرد. پيشنهادات بيانشده، اكثراً در زمينهي بازنگري و ايجاد تغيير در محتواي كتابهاي تاريخ بود، بهگونهاي كه تأكيد محتواي كتابهاي تاريخ، بيشتر بر تحليل مسائل و وقايع تاريخي و كاربرديسازي تاريخ باشد. براساس يافتههاي پژوهش پيشنهاد ميشود كتابهاي تاريخ، بهطور اختصاصي مورد بازنگري قرار گيرند، روشهاي آموزشي در راستاي اهداف جديد آموزش تاريخ كه از حافظهمحوري به آموزش سواد تاريخي تغييريافته است، متحول شوند و از روشهاي نوين آموزشي دانشآموزمحور، بهجاي معلممحور، در فرايند آموزش، استفاده شود و تاريخ به شكلي كاربرديتري، تدريس شود.
عنوان نشريه :
مديريت و برنامه ريزي در نظام هاي آموزشي
عنوان نشريه :
مديريت و برنامه ريزي در نظام هاي آموزشي