شماره ركورد :
1399177
عنوان مقاله :
نقد روان‌شناختي و جامعه‌شناختي ذات‌الدّواهي، شيطاني در لباس عبّاد از هزارويك‌شب
پديد آورندگان :
واعظ ، سعيد دانشگاه علّامه طباطبائي , منوچهري ، زهرا دانشگاه علّامه طباطبائي
از صفحه :
169
تا صفحه :
200
كليدواژه :
هزارويك‌شب , نقد روان‌شناختي , نقد جامعه‌شناختي , ذات‌الدواهي , حكايت ملك‌نعمان و فرزندانش.
چكيده فارسي :
«حكايت ملك‌‏نعمان و فرزندانش» يكي از داستان‌‏هاي خواندني و چند لايه‌‏اي از مجموعۀ هزارويك‌شب است. داستان در لايۀ ظاهري‏اش جنگ بين مسلمانان و مسيحيان را كه موضوعي تاريخي است، بيان مي‌‏كند. ذات‏‌الدواهي، شخصيت اصلي زن داستان و مادر شاه مسيحيان، لباس مردان دين را مي‌‏پوشد، جنسيت و دين خود را مخفي مي‌‏كند و لشكريان اسلام را فريب مي‌‏دهد. از ديد اجتماعي، داستان بيشتر به مكاري‌‏هاي زنانۀ وي مي‌‏پردازد كه درنهايت به سزاي اعمال خبيثانه‌‏اش هم مي‌‏رسد، اما در لايۀ پنهاني‌‏تر، وقتي از بُعد كهن‌‏الگويي به آن بنگريم، داستان بيانگر فقدان آنيما (عنصر زنانه) در جامعه است و گسستگي خودآگاهي و ناخودآگاه جمعي را نشان مي‏‌دهد كه حكمراني دو پادشاه بر يك اقليم پايانِ داستان به‌خوبي اين موضوع را تأييد مي‌‏كند. روش تحقيق، توصيفي ـ تحليلي و با استناد به منابع كتابخانه‌‏اي است. ذات‏‌الدواهي از نظر كهن‌‏الگويي «آنيما (مادرمثالي)» منفي است كه در قسمت‌‏هايي از داستان «نقاب» به صورت مي‏‌زند و «سايه»هاي اجتماع را به صورت پررنگ‏تري نشان مي‌‏دهد. البته با اندكي تغيير در شيوۀ نگرش نسبت به نقش و جايگاه شخصيت‌‏ها، مي‏‌توان او را به‌عنوان «قهرمان كلك» نيز به‌شمار آورد. ذات‌‏الدواهي نمايندۀ زنان جامعه‏‌اش است؛ زناني كه ويژگي زنانه‌‏شان (عشق) در نظام مردسالار ناديده گرفته شده است و به حاشيه رانده شده‏‌اند. درنتيجه، عنصر مردانه (آنيموس) در او فعال شده است و به‌دليل ويژگي‌‏هاي آنيموسي، چهره‏‌اي انتقام‏جو، بي‏باك، سنگدل و دسيسه‌‏چين از خود نشان مي‌‏دهد.
عنوان نشريه :
فرهنگ و ادبيات عامه
عنوان نشريه :
فرهنگ و ادبيات عامه
لينک به اين مدرک :
بازگشت