عنوان مقاله :
زمانۀ پسااستعماري و بازانديشي در هويت ايراني
پديد آورندگان :
نصيري حامد ، رضا دانشگاه تبريز - دانشكدۀ حقوق و علوم اجتماعي
كليدواژه :
استعمار , شالودهشكني , ديگري , هويت , شرقشناسي
چكيده فارسي :
اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسي رهيافت پسااستعماري و ظرفيتسنجي امكانات نظري آن براي بازانديشي و تأمل در هويت ايراني در دوران معاصر است. روش مطالعه: مطالعۀ حاضر از نوع كيفي و بر اساس تحليل انتقادي و مقايسهاي نظريۀ پسااستعماري با تأكيد بر هويت و در خصوص مسائلي كه در دوران متأخر هويت ايراني را همپاي ديگر جوامع به موضوعي مسألهساز تبديل كرده، است. گسترۀ مطالعه نيز با نگاهي به مهمترين ابعاد نظريۀ پسااستعماري، بخشي از آرا و نظريات مهم در حوزۀ هويت معاصر در ايران را كه از حيث دغدغههاي مشترك قابل تطبيق و مقايسه هستند، دربرميگيرد. يافتهها: با آنكه ايران جزو معدود كشورهايي است كه به طور مستقيم مستعمره نشده، فارغ از معضلات دوران استعمار نبوده و در هويتيابي دوران اخير كمابيش با همان معضلاتي مواجه بوده كه در رهيافت پسااستعماري مطرح شدهاند. نظر به هويت چندلايه و نسبت همواره بغرنج ارتباط آنها، موضوع مهم در اين مطالعه، كيفيت برقراري نسبتي بين اجزاي هويت ايراني با يكديگر از يك سو و در عين حال، مواجهه با ديگري در وضعيت جديد است. نتيجهگيري: بر اساس رويكرد پسااستعماري، بازتعريف هويت ايراني مستلزم بازانديشي نويني در اقتضائات هويتي نوظهوري است كه از سويي نيازمند اتخاذ موضعي نقادانه در قبال سيطرۀ مفروضات گفتمان شرقشناسي و تمايل منفعلانه نسبت بدان بوده و در عين حال، بايد تلاش نمايد از گرايش به قطب سلبي محتمل در اين خصوص يعني بوميگرايي واكنشي و منفعلانه نيز اجتناب ورزد. بدين ترتيب در متن زمانه و زمينۀ پسااستعماري به دور از دوگانهسازيهاي ذاتي معرفتيِ، امكان طرح تأسيس نظام دانايي جديدي بر اساس باور به برساخته بودن و نيز تركيبي و به اصطلاح هيبريدي بودن هويت مسأله مهم بازتعريف هويت ايرانيان در دوران جديد است به ويژه اينكه چنين بازانديشي جديدي براي تعامل فعالانه در جهان كنوني و اتخاذ موضعي فراتر از حبّ و بغضهاي تاريخي ضرورت دارد.
عنوان نشريه :
جامعه شناسي نهادهاي اجتماعي
عنوان نشريه :
جامعه شناسي نهادهاي اجتماعي