بازگشت رقابت قدرت‌هاي بزرگ؛ تقابل فناورانه- تجاري آمريكا و چين

پس از دو دهه نظم جهاني به رهبري آمريكا، بازگشت رقابت قدرت ‌هاي بزرگ به مهم‌ ترين ويژگي تعيين كننده نظام بين‌ الملل در قرن بيست و يكم تبديل شده است. در عصر جديد رقابت قدرت‌ هاي بزرگ، تبيين چند قطبي ميان آمريكا، چين و روسيه و دوگانۀ چيني- آمريكايي از اهميت ويژه‌ اي برخوردار است. در حال حاضر كه چين دومين اقتصاد و بزرگ‌ترين مصرف كننده انرژي است، در مسير تبديل شدن به بزرگ‌ترين اقتصاد جهان تا سال 2030 قرار دارد. ظهور چين به عنوان يك قدرت جهاني، آمريكا را در مؤلفه‌ هاي اقتصادي، نظامي، فناوري و ايدئولوژيك با چالش مواجه كرده است. با توجه به در جريان بودن رقابت ميان دو كشور، پرسش اصلي مقاله اين است كه چين و آمريكا چه روندي را در روابط دوجانبه طي كرده‌ اند تا به سطح رقابت و تقابل در بعد فناورانه رسيده‌ اند و ابعاد اصلي اين رقابت چيست؟ بر اساس يافته‌ هاي پژوهش كه مبتني بر روش روند پژوهشي به دست آمده است، مي ‌توان گفت كه هدف راهبرد ي آمريكا، ادغام چين در سيستم بين‌ المللي تحت هژموني اين كشور بود و ريشه در اين باور داشت كه حمايت از ظهور چين و ادغام آن در نظم بين‌المللي غرب محور منجر به آزادسازي اقتصادي و تسري آن به سيستم سياسي چين خواهد شد. هدف پژوهش دستيابي به چشم اندازي از تقابل ايالات متحده و چين در حوزه فناورانه- تجاري است. طبق يافته‌ هاي پژوهش رقابت بين آمريكا و چين به احتمال زياد در يك دهه آينده ادامه خواهد يافت و با توجه به پيچيدگي روابط اين دو كشور، ممكن است به همدستي‌هاي محدود و همكاري در چالش‌هايي مانند تغييرات اقليمي منجر شود و در نهايت يك نظم جديد بين‌المللي را شكل دهد.