عنوان مقاله :
ارزيابي تغييرات هيستوپاتولوژي بافت بيضه و اپيديديم در سگهاي تحت درمان با هورمونهاي استانوزولول و ناندرولون دكانوآت
پديد آورندگان :
مصلي نژاد ، بهمن دانشگاه شهيد چمران اهواز - دانشكده دامپزشكي - گروه علوم درمانگاهي , گوراني نژاد ، سعد دانشگاه شهيد چمران اهواز - دانشكده دامپزشكي - گروه علوم درمانگاهي , رضائي ، آناهيتا دانشگاه شهيد چمران اهواز - دانشكده دامپزشكي - گروه پاتوبيولوژي , فاطمي طباطبايي ، رضا دانشگاه شهيد چمران اهواز - دانشكده دامپزشكي - استاد گروه علوم پايه , ايماني راستابي ، هادي دانشگاه شهيد چمران اهواز - دانشكده دامپزشكي - گروه علوم درمانگاهي , سلماني ، سامان دانشگاه شهيد چمران اهواز - دانشكده دامپزشكي
كليدواژه :
استانوزولول , ناندرولون دكانوآت , هيستوپاتولوژي , بيضه , اپيديديم , سگ
چكيده فارسي :
هورمون هاي استانوزولول و ناندرولون دكانوآت، عمدتاً جهت تقويت رشد عضلاني، افزايش وزن بدن، درمان كم خوني و تحريك اشتها، در سگ و اسب كاربرد دارند؛ در عين حال، برخي عوارض جانبي از جمله آتروفي بيضه و كاهش تعداد اسپرماتوزوئيد در سگ ها گزارش شده است. هدف از انجام تحقيق حاضر، ارزيابي تغييرات هيستوپاتولوژي بافت بيضه و اپيديديم، در سگ هاي تحت درمان با استانوزولول و ناندرولون دكانوآت مي باشد. مطالعه حاضر بر روي 16 قلاده سگ نر صورت گرفت. حيوانات مورد مطالعه، به دو گروه مساوي 8 تايي تقسيم بندي شدند. سگ هاي گروه A، به مدت 6 هفته متوالي تحت تجويز داروي استانوزولول با دوز 50 ميلي گرم/ به ازاء هر قلاده سگ و به شكل داخل عضلاني قرار گرفتند. گروه B مشابه گروه A بود، با اين تفاوت كه به جاي استانوزولول، ناندرولون دكانوآت و با دوز 1 ميلي گرم/كيلوگرم تزريق گرديد. جهت بررسي عوارض احتمالي بر بيضه ها، يكي از آن ها قبل از تحقيق، از طريق جراحي برداشت شده و بيضه دوم در روزهاي 28 (4 قلاده از هر گروه) و 42 (4 قلاده باقي مانده در هر گروه) برداشت شدند. قبل از قرار گرفتن بيضه ها در فرمالين بافر 10 درصد، كيفيت اسپرم در اپيديديم از لحاظ شاخص هايي نظير تحرك، مورفولوژي و تعداد آن ها در زمان هاي صفر، 28 و 42 روزگي بررسي شدند. نتايج نشان داد كه اثرات مخربي نظير هيپرپلازي سلول هاي لايديگ بينابيني، واكوئل دار شدن، حضور سلول هاي چند هستهاي و مراحل مختلف اسپرماتوگوني در بافت بيضه و نيز تخريب سلول هاي پوشاننده مجرا و كنده شدن مژه هاي پوشاننده در مخاط اپيديديم، به وجود آمد. اين تغييرات، در گروه دريافت كننده استانوزولول، به شكل معني داري بيشتر از ناندرولون دكانوآت بود. در گروه استانوزولول، بيشتر تغييرات كمي و در گروه ناندرلون دكانوآت، تغييرات كيفي مشهودتر بود. اگر چه هر دو دارو، داراي عوارض جانبي بر بافت بيضه و اپيديديم بودند؛ اما عوارض جانبي استانوزولول، بيشتر از ناندرولون دكانوآت بود؛ لذا پيشنهاد ميگردد جهت اهداف درماني، از ناندرولون دكانوات و با دوز حداقل دارو استفاده شود.
عنوان نشريه :
دامپزشكي ايران
عنوان نشريه :
دامپزشكي ايران