رابطه الگوي رشد حرفه اي معلمان با بهره وري آموزشي از طريق محبوبيت و اعتبار سازماني

هدف اصلي اين پژوهش رابطه الگوي رشد حرفه اي معلمان با بهره وري آموزشي از طريق محبوبيت و اعتبار سازماني معلمان شهرستان نورآباد ممسني بود. روش تحقيق توصيفي-همبستگي بوده است. جامعه آماري كليه دبيران (زن و مرد) ابتدايي شهر نورآباد به تعداد 207 نفر بوده است. براي تعيين حجم نمونه از جدول مورگان استفاده و تعداد 135 نفر بعنوان حجم نمونه آماري در نظر گرفته شد. شيوه نمونه گيري به صورت خوشه اي چند مرحله اي بود. براي گردآوري اطلاعات از پرسشنامه رشد حرفه اي آكفيلت و كوت (2005)، پرسشنامه استاندارد بهره وري هرسي و گلداسميت (1980)، پرسشنامه محبوبيت محقق ساخته و پرسشنامه اعتبار سازماني سرمد و همكاران (1390) استفاده شد. ميزان روايي صوري با استفاده از نظرات متخصصان مديريت ورزشي در اين رشته تاييد شد و پايايي اين پرسشنامه ها به ترتيب با استفاده از ضريب الفاي كرونباخ به ترتيب 0.85، 0.90، 0.74 و 0.78 بدست آمد. براي آزمون فرضيه ها از روش تحليل همبستگي، روش تحليل رگرسيون و معادلات ساختاري استفاده شد. نتايج حاصل از اين پژوهش نشان داد كه بين رشد حرفه اي، محبوبيت و اعتبار سازماني با بهره وري آموزشي آزمودني ها رابطه معناداري وجود دارد. همچنين نتايج حاصل از اين پژوهش نشان داد كه رشد حرفه اي معلمان با بهره وري آموزشي از طريق محبوبيت و اعتبار سازماني رابطه مثبت و معناداري دارد و الگوي ارايه شده از برازش مناسبي برخوردار است.