تجربه زيسته معلمان مقطع ابتدائي از مولفه هاي برون مدرسه اي موثر برآموزش مجازي

هدف از پژوهش حاضر شناسايي تجارب‌ زيسته ي معلمان ‌ابتدايي از آموزش ‌مجازي در شهر شيراز بود. اين پژوهش در پارادايم‌ تفسيرگرايي، به شيوه‌كيفي و با استفاده از روش‌توصيفي ‌هوسرل و الگوي‌كلايزي انجام شد. شركت‌كنندگان مطالعه شامل25 نفر از معلمان شاغل دوره ابتدايي آموزش وپرورش در ناحيه چهار شيراز بودند. آن‌ها عضو شبكه‌ آموزشي دانش‌آموزان‌ (شاد) بودند يا از ديگر پلتفرم‌هاي الكترونيكي براي انجام آموزش مجازي، استفاده ‌مي‌كردند. براي انتخاب مشاركت‌كنندگان در اين تحقيق از ملاك نمونه-گيري هدفمند تا رسيدن به اشباع نظري استفاده ‌شد. داده‌ها از طريق مصاحبه‌هاي نيمه‌ ساختاريافته با استفاده از «راهنماي مصاحبه» جمع‌آوري شدند. اعتبار داده‌ها با استفاده از تكنيك‌هاي تاييدپذيري از طريق بازبيني توسط محققين ‌موضوعي و اعتمادپذيري با توصيف دقيق مراحل مختلف تحقيق و خودبازبيني ‌پژوهشگر تعيين شد . پس از استخراج دوباره مقولات فرعي از متن ‌مصاحبه‌ها و مقايسه با مقولات ‌استخراج شده توسط محقق، هم‌سويي تحليل‌هاي ‌محقق و متخصصين ‌موضوعي ايجاد شد. براي تعيين ميزان ‌پايايي از آلفاي كريپندورف استفاده ‌شد. آلفاي‌كريپندورف جهت حدود 60 يادداشت ‌مصاحبه، ضريب 0/78 را در مورد مضامين نشان‌داد ؛كه نشان از پايايي قابل قبول‌تحليل انجام‌ شده است. تجزيه ‌و ‌تحليل ‌داده‌ها با استفاده از روش‌ 7 مرحله‌اي كلايزي انجام شد. از ميان مضمون‌هاي ‌فرعي ‌استخراج‌ شده، مضمون ‌فراگير عناصر و مولفه‌هاي ‌برون‌ مدرسه-اي ‌حاصل شد. عناصر و مولفه‌هاي ‌برون‌ مدرسه‌اي شامل مضامين -سازمان‌دهنده‌ ويژگي‌ها، امكانات و تسهيلات ديجيتالي و غيرديجيتالي و چالش‌ها و مسائل موجود هنگام انجام آموزش در محيط مجازي بودند. با شناسايي عناصر و مولفه‌هاي برون مدرسه‌اي موثر بر كلاس مجازي، مي‌توان به معلمان در برنامه‌ريزي براي بهبود ظرفيت و امكانات كلاس مجازي كمك كرد.