عنوان مقاله :
ارزيابيِ نقدهايِ ابنِ رشد بر روشِ متصوّفه در الاهيات
پديد آورندگان :
زماني علويجه ، مجيد دانشگاه قم - دانشكده الهيات , نظري ، فاطمه دانشگاه قم - دانشكده الهيات , فاضلي ، احمد دانشگاه قم - دانشكده الهيات - گروه اخلاق
كليدواژه :
الهيّاتِ متصوفه , الهيّاتِ ابنِ رشد , روششناسي در الهيّات , ابنِ رشد , متصوفه
چكيده فارسي :
ابنِ رشد بههدفِ نقدِ روشي كه «متصوّفه» در استنباطهايِ الاهياتيِ خود برگزيده اند، دو ادعا به آنان نسبت ميدهد: يك-متصوفه به روشهايِ نظري باور ندارند و، دو-بهباورِ متصوفهْ معرفتْ تنها با پيراستنِ نفس از شهوت، و القاء از جانبِ خداوند شكل ميگيرد. او معتقد است، تنها دليلِ صوفيان بر اين دعاوي ظاهرِ آياتي از قرآن است؛ امّا ظواهرِ آياتِ يادشده برايِ اثباتِ مقصودشان بسنده نيست. يك روش برايِ آنكه موجّه و مقبول افتد، بايد همزمان سه مؤلّفهيِ «عموميّت»، «سازگاري با ظواهرِ قرآن»، و «سازگاري با چارچوبِ منطقِ ارسطويي» را برآورد. ازنظرِ اوْ روشِ «متصوّفه» هيچيك از سه مؤلّفهيِ گفتهشده را ندارد. ما فهمِ ابنِرشد از متصوفه را مفروض ميگيريم و در درستيِ آن چونوچرا نميكنيم و؛ سپس استدلال ميآوريم كه: (1) ميتوان از مُدّعايِ نسبتدادهشده به صوفيان، صورتبنديِ منطقي و نظري ارائه داد؛ صورتبندياي كه حتا با پيشفرضهايِ روششناختيِ ابنِ رشد سازگار باشد. (2) ظواهرِ آياتِ موردِنزاع، به يكسان ميتواند هم مُدعايِ صوفيان را اثبات نمايد و هم مُدعايِ ابنِ رشد را. (3) ابنِ رشد در ظهوريابيِ خود از آياتِ قرآن به شكاكيّتِ معناشناختي دچار ميشود، ازاينرو نميتواند ازپسِ تبيينِ هيچ آيهاي برآيد. (4) ابنِ رشد در معناشناسيِ خود، تأويل براساسِ مبانيِ فلسفهيِ ارسطويي را برگزيده است؛ ايننحوه تأويلكردن نه عموميّت دارد و نه با ظواهرِ قرآن سازگار است؛ ازاينرو ايرادي كه ابنِرشد به متصوفه وارد ميكند، خودشكن است. (5) ابنِرشد از يكسو حقِ تأويل را از متصوفه سلب ميكند؛ اما خودْ فراوان با مفروضاتِ ارسطويي به تأويل مبادرت ميورزد. (6) ابنِ رشد بينِ «اطلاق» و «عموميّت» خلط كرده است.
عنوان نشريه :
تاريخ فلسفه اسلامي
عنوان نشريه :
تاريخ فلسفه اسلامي