عنوان مقاله :
تبيين شكاف ميان معرفت و فعل اخلاقي در ديدگاه ديويد مك ناتن
پديد آورندگان :
شمسي ، محمد مهدي دانشگاه فرهنگيان - گروه معارف اسلامي , اكبرزاده ، رجب دانشگاه پيام نور مركز قم - گروه الهيات و معارف اسلامي
كليدواژه :
ضعف اخلاقي , انگيزش اخلاقي , خاص گرايي اخلاقي , واقع گرايي , ناشناختگرايي , ديويد مك ناتن
چكيده فارسي :
مك ناتن ازجمله متفكراني است كه در تحليل خويش از علل ضعفهاي اخلاقي، انگيزش اخلاقي را مورد توجه قرار ميدهد. او در اين حوزه به تبيين ديدگاههاي واقع گرايي و ناشناخت گرايي پرداخته و با تحليل نقاط قوت و ضعف نظريات آنها، به ديدگاه خاص خويش اشاره ميكند. مك ناتن معتقد است واقعگرايي بهصورتي كه طرفداران آنها ارائه دادهاند، و همچنين ناشناختگرايي، نميتوانند به تبيين انگيزش، و نيز علل ضعفهاي اخلاقي بپردازند. از نظر مكناتن، الزامات اخلاقي مستقل از اميال هستند، چراكه وجود و مدعاي آنها در اعطاي دليل براي انجام فعل، نه به ميل فاعل، بلكه به درك او از موقعيت بستگي دارد و تنها يك برداشت شناختي از انگيزش اخلاقي ميتواند اين فهم از الزام اخلاقي را فراهم آورد. درواقع، مكناتن به نوعي واقعگرايي معتقد است كه به خاصگرايي اخلاقي منجر ميشود، و براساس آن، انگيزش اخلاقي و حتي علل ضعفهاي اخلاقي، بايد بر اساس موقعيتي سنجيده شود كه فعل در آن واقع ميشود. علاوه بر اين، وي تأثير اصول اخلاقي را نيز ناچيز ميشمارد؛ اين در حالي است كه در صورت ناديده گرفتن اصول اخلاقي، مشكل توجيه كه در ناشناختگرايي مطرح شده، همچنان باقي ميماند. درواقع، مكناتن در تحليل ضعفهاي اخلاقي، به دو نوع درك محدود و درك عام از موقعيت اشاره كرده و معتقد است در درك محدود از موقعيت، شخص بهنفع خود رفتار ميكند، اما در درك عام از موقعيت، شخص بهگونهاي رفتار ميكند كه شايسته است به وي لقب شخص فضيلتمدار داده شود. چنين دركي از موقعيت، به سختي حاصل ميشود.