عنوان مقاله :
بررسي ديدگاه افلاطون در باب «كاثارسيس»
پديد آورندگان :
سلماني ، علي دانشگاه بوعلي سينا - گروه فلسفه هنر , حبيبي ، مينو دانشگاه بوعلي سينا
كليدواژه :
كاثارسيس , افلاطون , پسوخه , تمرين فلسفي
چكيده فارسي :
«كاثارسيس» اصطلاحي يوناني است از ريشه واژه «كاثاروس» به معناي پاك. اين اصطلاح، از نظر معنايي با دو مفهوم مرتبط است: خلوص و كمال. معمولاً اين اصطلاح بيشتر با نام ارسطو و ديدگاه او در مورد موسيقي و بهويژه تراژديك به ذهن متبادر ميشود، اما پيش از ارسطو، افلاطون در برخي رسالههايش به اين مفهوم اشاره كرده و پيرامون آن بحث نموده است. بديهي است كه ديدگاه افلاطون در مورد كاثارسيس را بايد با توجه به ديدگاه او در مورد كنترل احساسات و عواطف بوسيله عقل، مورد توجه قرار داد. براي بررسي كاثارسيس در آثار افلاطوني، ابتدا به بررسي معناي تاريخي اين اصطلاح در يونان باستان ميپردازيم. با عنايت به اينكه اين اصطلاح در برخي از آثار افلاطوني، در ارتباط مستقيم با پسوخه مطرح ميشود، ديدگاه وي در مورد روح يا پسوخه را نيز بيان ميكنيم و سپس بهصورت مصداقي، به بررسي كاثارسيس در آثارش ميپردازيم. اين پژوهش نشان ميدهد كه كاثارسيس بهمعناي نوعي تطهير نمودن نفس و جداسازي با هدف ايجاد نوعي تعادل و نظم است، و فيلسوف بايد براي شباهت يافتن هرچه بيشتر به وجه الهياش، از آن بهرهمند شود. از نظر افلاطون، فلسفه، يا به بيان دقيقتر، تمرين فلسفي، از طريق پروردن توان استدلال عقلي در انسان، قادر به ايجاد كاثارسيس است.