شماره ركورد :
1402576
عنوان مقاله :
سنجش و مقايسهٔ اثربخشي پارادوكس‌درماني و واقعيت‌درماني بر نشانه‌هاي استحكام من و خودشناسي انسجامي در زنان ۲۰تا۴۰سالهٔ داراي ضايعهٔ نخاعي
پديد آورندگان :
طاهرنژاد جوزم ، زهرا دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرج , بشارت ، محمدعلي دانشگاه تهران - دانشكدهٔ روان‌شناسي و علوم تربيتي - گروه روان‌شناسي , بلياد ، محمد رضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرج - دانشكدهٔ روان‌شناسي , حسين زاده تقوايي ، مرجان دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرج - دانشكدهٔ روان‌شناسي , پيوندي ، پريسا دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرج - دانشكدهٔ روان‌شناسي
از صفحه :
1
تا صفحه :
11
كليدواژه :
استحكام من , پارادوكس‌درماني , خودشناسي انسجامي , ضايعهٔ نخاعي , واقعيت‌درماني
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: افراد داراي ضايعهٔ نخاعي در ابعاد مختلف روان‌شناختي افت درخورتوجهي دارند؛ ازاين‌رو، پژوهش حاضر با هدف سنجش و مقايسهٔ اثربخشي پارادوكس‌درماني و واقعيت‌درماني بر نشانه‌هاي استحكام من و خودشناسي انسجامي در زنان ۲۰تا۴۰سالهٔ داراي ضايعهٔ نخاعي انجام شد. روش‌بررسي: روش پژوهش، نيمه‌آزمايشي با طرح پيش‌آزمون و پس‌آزمون و پيگيري يك‌ماهه همراه با گروه گواه و استفاده از تخصيص تصادفي آزمودني‌ها در گروه‌هاي آزمايش (پارادوكس‌درماني و واقعيت‌درماني) و گواه بود. جامعهٔ آماري را تمامي زنان ۲۰تا۴۰سالهٔ داراي ضايعهٔ نخاعي در استان تهران در سال ۱۳۹۸ تشكيل دادند. حجم نمونه، ۴۵ زن داراي ضايعهٔ نخاعي عضو انجمن ضايعهٔ نخاعي استان تهران بود كه در مراكز توان‌بخشي مشغول درمان بودند و تمايل به همكاري داشتند. به‌منظور جمع‌آوري داده‌ها در مراحل پيش‌آزمون و پس‌آزمون و پيگيري، از مقياس استحكام من (بشارت، ۱۳۸۶) و مقياس خودشناسي انسجامي (قرباني و همكاران، ۲۰۰۳) استفاده شد. براي تحليل داده‌ها، آزمون‌هاي تحليل واريانس يك‌راهه، كاي‌دو و تحليل واريانس با اندازه‌گيري مكرر، اثرات اصلي ساده و اندازهٔ اثر d كوهن به‌كار رفت. سطح معناداري آزمون‌ها ۰٫۰۵ بود.يافته‌ها: پيگيري اثرات اصلي ساده مشخص كرد، درمقايسه با مرحلهٔ پيش‌آزمون، استحكام من و خودشناسي انسجامي براي گروه پارادوكس‌درماني (۰٫۰۰۱ p) و گروه واقعيت‌درماني (۰٫۰۰۱ p) در هر دو مرحلهٔ پس‌آزمون و پيگيري افزايش معناداري را نشان داد. همچنين،درمقايسه با مرحلهٔ پيش‌آزمون، اندازه‌ٔ اثر هر دو درمان روي استحكام من در مرحلهٔ پس‌آزمون تقريباً برابر بود (۲٫۶=d كوهن)؛ اما انداز‌هٔ اثر واقعيت‌درماني (۲٫۳۷=d كوهن) در مرحلهٔ پيگيري بيشتر از پارادوكس‌درماني (۱٫۳۵=d كوهن) بود. برعكس، اندازهٔ ‌اثر پارادوكس‌درماني روي خودشناسي انسجامي در هر دو مرحلهٔ پس‌آزمون (۱٫۹۴=d كوهن) و پيگيري (۲٫۱۰=d كوهن) به‌مراتب بيشتر از واقعيت‌درماني در مراحل پس‌آزمون (۰٫۸۴=d كوهن) و پيگيري (۰٫۷۲=d كوهن) بود. نتيجه‌گيري: پارادوكس‌درماني و واقعيت‌درماني در بهبود ويژگي‌هاي عميق روان‌شناختي زنان ۲۰تا۴۰سالهٔ داراي ضايعهٔ نخاعي، يعني استحكام من و خودشناسي انسجامي، اثربخش‌اند. نقش پارادوكس‌درماني در بهبود خودشناسي انسجامي بايد مدنظر ارائه‌كنندگان مداخلات رفتاري قرار گيرد.
عنوان نشريه :
مطالعات ناتواني
عنوان نشريه :
مطالعات ناتواني
لينک به اين مدرک :
بازگشت