عنوان مقاله :
تدوين و آزمون مدل سازگاري تحصيلي بر اساس سبك هاي فرزندپروري ادراك شده با ميانجيگري سرمايه روانشناختي، كيفيت زندگي و هيجان هاي تحصيلي
پديد آورندگان :
فلاح نژاد ، محمدرضا دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي , ابراهيمي قوام ، صغري دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه روانشناسي تربيتي , درتاج ، فريبرز دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه روانشناسي تربيتي , برجعلي ، احمد دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه روانشناسي باليني , فرخي ، نورعلي دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه سنجش و اندازهگيري
كليدواژه :
سازگاري تحصيلي , سبكهاي فرزندپروري , سرمايه روانشناختي , كيفيت زندگي , هيجانهاي تحصيلي
چكيده فارسي :
زمينه: شواهد پژوهشي حاكي از آن است كه عوامل متعددي در سازگاري تحصيلي دانشآموزان نقش دارد كه با توجه به اهميت سبكهاي فرزندپروري، سرمايه روانشناختي، كيفيت زندگي و هيجانهاي تحصيلي و همچنين شكاف تحقيقات در زمينه ارائه يك الگوي منسجم در اين زمينه، انجام مطالعات بيشتر ضروري به نظر ميرسد. هدف: هدف پژوهش حاضر تدوين و آزمون مدل سازگاري تحصيلي بر اساس سبك هاي فرزندپروري ادراك شده با ميانجيگري سرمايه روانشناختي، كيفيت زندگي و هيجان هاي تحصيلي بود. روش: پژوهش حاضر توصيفي از نوع مطالعات همبستگي به شيوه معادلات ساختاري بود. جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه دانشآموزان مقطع سوم متوسطه دوم دخترانه و پسرانه شهرستان فرديس (2537 نفر) در سال تحصيلي 99-1398 بود كه تعداد 570 نفر به عنوان نمونه آماري بر اساس روش نمونه گيري خوشهاي انتخاب شدند. ابزار گردآوري دادهها شامل 5 پرسشنامه شيوه هاي فرزندپروري ادراك شده مكلون و مررل (1998)، پرسشنامه كيفيت زندگي (منتظري و همكاران، 1384)، پرسشنامه سرمايه روانشناختي لوتانز و همكاران (2007)، پرسشنامه هيجانهاي تحصيلي پكران (2002) و پرسشنامه سازگاري تحصيلي سينها و سينگ (1993) بود. داده ها با آزمون همبستگي پيرسون و معادلات ساختاري تجزيه و تحليل شدند. يافته ها: نتايج نشان داد سبك هاي فرزندپروري ادراك شده، سرمايه روانشناختي، كيفيت زندگي و هيجان هاي تحصيلي بر سازگاري تحصيلي اثر مستقيم و معنيداري دارند (0/05 P). همچنين سبكهاي فرزندپروري ادراكشده از طريق متغيرهاي ميانجي اثر غيرمستقيم و معنيداري بر سازگاري تحصيلي داشت (0/001 P). نتيجهگيري: بر اساس نتايج اين مطالعه ميتوان گفت مدل ساختاري پژوهش از برازش مطلوبي برخوردار است و لذا استفاده و بكارگيري اين مدل در مسائل سازگاري تحصيلي دانشآموزان ميتواند به روانشناسان تربيتي، معلمان، مديران، والدين و متخصصان تعليم و تربيت كمككننده باشد.
عنوان نشريه :
علوم روانشناختي
عنوان نشريه :
علوم روانشناختي