ژئوماركتينگ هوشمند: تدوين مدل تقويت استراتژي ‌هاي اقتصادي در كسب ‌و كارها

چالش اصلي كه اين پژوهش را ضروري ساخت، ناكارآمدي برخي رويكردهاي سنتي در شناسايي موقعيت‌هاي جغرافيايي و پتانسيل‌ هاي منطقه‌اي براي توسعه كسب‌ و كار بود كه عموماً به عدم بهره‌برداري صحيح از داده‌هاي مكاني و در نتيجه، ضعف در برنامه‌ريزي استراتژيك اقتصادي مي‌انجاميد. در واكنش به اين كاستي، هدف تحقيق حاضر، بررسي نقش ژئوماركتينگ هوشمند و ارتباط آن با تدوين مدل تقويت استراتژي‌هاي اقتصادي در كسب‌وكارها است. براي دستيابي به اين هدف، پژوهشگران با بهره‌گيري از رويكرد كيفي و روش تحليل مضمون، داده‌هاي گردآوري‌شده از مصاحبه‌هاي نيمه‌ساختاريافته با خبرگان و نيز اسناد مرتبط با پروژه‌هاي مكاني را به‌صورت نظام‌مند كدگذاري كردند. در نهايت، 6 مضمون اصلي و 120 كد فرعي شناسايي شد كه سه حوزه كليدي «زيرساخت‌هاي فناوري»، «تحليل تعاملي داده‌هاي مكاني» و «تجربه كاربران در محيط‌ هاي جغرافيايي»، به‌ويژه در راستاي تقويت استراتژي‌هاي اقتصادي، اهميت ويژه‌اي داشت. تحليل‌هاي نهايي حاكي از آن است كه تلفيق داده‌هاي فضايي با متدهاي تحليلي پيشرفته، زمينه را براي درك عميق‌تر نيازهاي بازار فراهم كرده و از سوي ديگر، با تأمين اطلاعات دقيق و واقع‌بينانه، تصميم‌گيري‌هاي مبتني بر مكان را تسهيل مي‌كند. همچنين روشن شد كه سازمان‌ها براي پياده‌سازي موفق مدل ژئوماركتينگ هوشمند، بايد از زيرساخت‌هاي داده‌محور كارآمد، همكاري ميان واحدهاي مختلف (فروش، بازاريابي، فناوري اطلاعات) و فرهنگ سازماني پيشرو برخوردار باشند. مقايسه يافته‌هاي حاضر با تحقيقات پيشين نشان مي‌دهد كه رويكرد تلفيقي بين تحليل جغرافيايي و راهبردهاي اقتصادي، مي‌تواند نقش بسزايي در بهبود رقابت‌پذيري و توسعه پايدار كسب‌وكارها ايفا كند. در نتيجه، اين مطالعه نوآوري‌هايي همچون ارائه چارچوبي يكپارچه براي تركيب جنبه‌هاي فناورانه، مديريتي و فرهنگي را پيشنهاد مي‌دهد كه مي‌تواند براي مديران اجرايي در بخش‌هاي مختلف بسيار راهگشا باشد.