بررسي تحليلي وجوب يا عدم وجوب طلاق خلع از جانب زوج در فقه اماميه

Analytical Survey of Incumbency or Non-Incumbency of the KHOLA Divorce from Husband in IMAMIEH Jurisprudence

خلع نوعي طلاق است كه انگيزه آن بيزاري زن از شوهر است و براي آن، زن مالي را به همسرش مي‏بخشد.‌ آن چه مقاله حاضر به آن پرداخته اين است كه اگر زني از شوهر خود كراهت داشته باشد و حاضر باشد كه همه‌‌ مهرش را كه از او گرفته به او برگرداند و يا اگر مهر، ديني است كه بر ذمه شوهر دارد، ابرا نمايد تا شوهر او را طلاق خلع دهد، آيا بر زوج واجب است كه او را طلاق خلع بدهد يا خير؟ نگارندگان با طرح سوال فوق، بعد از بيان مفاهيم و بررسي و نقد ديدگاه هاي مختلف در اين باره به اين نتيجه مي رسند كه با توجه به عدم وجود دليلي متقن و معتبر از كتاب يا سنت كه دلالت بر منع وجوب طلاق خلع بر مرد داشته باشد از يك سو و هم چنين وجوب نهي از منكر، ارتكاز عقلا در عقود، حكم عقل، رعايت مصلحت اجتماعي و قاعده نفي عسر و حرج، با مطلق كراهت زن از مرد و بذل فديه به مرد و درخواست طلاق، بر مرد واجب و لازم است كه زن را طلاق دهد و اگر استنكاف كرد، زوجه به اذن حاكم شرع و به نيابت از زوج ممتنع، طلاق داده مي-شود. با اثبات اين فرضيه، شبهه اي مبني بر وجود تبعيض بين زن و مرد در طلاق وجود ندارد؛ زيرا هم چنان كه مرد مي تواند به هر دليلي با پرداخت مهريه، زن خود را طلاق دهد، زن نيز مي تواند با داشتن هرگونه كراهتي از مرد، با بذل مهريه يا هر گونه مالي، از مرد بخواهد كه او را طلاق دهد.

KHOLA is a form of divorce that its motivation is dislike of husband in exchange for compensation to him. What in this paper examines is if a woman be hated of her husband and be satisfied to return all dowries to him or release husband obligation from dowry to divorce her, is it incumbent on the husband to divorce her or not? In this paper, we with design the above question, after express the concepts and survey and critique of different views conclude that due to the lack of strong and valid reason of Quran or Sunnat that implies the ban of incumbency KHOLA divorce on husband on the one hand and so incumbency of prohibition from vice, traditions of the learned in contracts, order of rationality, observance of social interest, rule of the negation distress and constriction with dislike of husband absolutely in exchange for compensation to him and application of divorce it is incumbent on husband to divorce his wife. If he declines, wife is divorced by consent of judge on behalf of refusing husband. With proof of this hypothesis, there is no doubt in discrimination between men and women in divorce, because as a man can divorce his wife with payment of dowry in any reason, woman can also want from her husband to divorce him with any dislike of husband by give or release of dowry.