رابطه سبك هاي يادگيري با غلبه طرفي مغز دانشجويان بمنظوراستفاده در طراحي هاي آموزشي

A Study of Learning Styles and Hemispheric Dominance in University Students with the intention of Using the Findings in Instructional Planning

مهم ترين هدف اين پژوهش مطالعه و بررسي عوامل مرتبط با توفيق يادگيري دانشجويان مهندسي و پزشكي بود. به همين منظور، دو عامل سبك هاي يادگيري و غلبه طرفي (برتري نيمكره هاي مغزي) در دانشجويان دختر و پسر دراين دو رشته تحصيلي مورد بررسي قرار گرفت. مطالعه ازنوع همبستگي بوده و پژوهشگر به مقايسه 178 نفر ازكل دانشجويان دختر و پسر مشغول به تحصيل در نيمسال نخست 88-89 رشته هاي پزشكي و مهندسي دو دانشگاه شيراز و علوم پزشكي شيراز پرداخت. در اين پژوهش از شيوه نمونه گيري خوشه اي استفاده شد و دانشجويان دو پرسشنامه استانداردِ سبك هاي يادگيري كُلب و غلبه طرفي مغز سيلبر را تكميل نمودند. تحليل آماري داده ها با استفاده از آمار توصيفي، آزمون t وآزمون خي دو و با بكارگيري نرم افزار 17SPSS صورت گرفت. نتايج بدست آمده از اين پژوهش حاكي از آن است كه دانشجويان دو رشته مهندسي و پزشكي از لحاظ شيوه هاي درك و پردازش داده ها با يك ديگر تفاوت دارند. هم چنين، يافته هاي مربوط به سبك هاي يادگيري نشان دادند كه دانشجويان رشته پزشكي بيش تر از سبك واگرا استفاده مي كنند در حالي كه دانشجويان رشته مهندسي گرايش بيش تري به سبك همگرا دارند. هم چنين، در مقايسه شيوه هاي يادگيري دختران و پسران دانشجو نتايج نشان دادند كه دختران شيوه تجربه عيني را بيش تر بكار مي گيرند. در ارتباط با غلبه طرفي مغز بيش تر دانشجويان هر دو رشته تحصيلي از هر دو نيمكره مغز براي درك و پردازش اطلاعات استفاده مي نمايند. هم چنين، يافته ها حاكي از رابطه بين سبك يادگيري و غلبه طرفي، جنسيت و رشته تحصيلي مي باشد.

The main goal of the present research was to investigate factors related to learning success of medical and engineering students. In this regard, two factors, i.e. learning styles and hemispheric dominance of male and female students in these two majors were studied. The study had a comparative nature; for that reason, one hundred and seventy eight medical and engineering students of Shiraz University and Shiraz School of Medical Sciences studying in the first semester of 1388-1389 were compared with each other regarding their learning styles and hemispheric dominances. In this study, cluster sampling was employed to select the participants; then, the selected students completed two standard questionnaires, that is, Kolb’s Learning Style Inventory (1985a) and Silber’s Hemispheric Dominance questionnaire. Statistical analyses (descriptive statistics, t-test, and chi-square) were performed using SPSS software (17th version). Findings of the current study indicate that medical and engineering students are different from each other regarding their methods in perceiving and processing information. With regard to findings of learning styles, it was revealed that medical students mostly used divergent learning style while engineering students were more inclined to employ convergent learning style. Moreover, male and female students were compared regarding their learning styles. This indicated that females utilized concrete experimentation more than males. As regards brain hemispheric dominance, it was observed that most students in the two majors employed both hemispheres of their brains in perceiving and processing information. Besides, the results depicted an association among students’ learning style, hemispheric dominance, gender, and field of study.