نسبت مدرنيته با سكولاريسم

Relation between Modernity and Secularism

سكولاريسم از موضوعات و مسايل اصلي علم كلام و جامعه‌شناسي امروز است؛ ولي آنچه در اين ميان اهميت دارد اين است كه بسياري از اشخاص معتقدند تكنولوژي، توسعه‌يافتگي و پيشرفت عامل اساسي در بروز اين فرايند هستند، تا آنجا كه بين اين دو مسيله تلازمي ضروري برقرار كرده‌اند. بدين معنا كه اگر كشوري مدرن و پيشرفته بود، نظام آن لزوماً بايد سكولار باشد. اما در اين مقاله كوشش بر اين است كه تلازم پيش‌گفته ابطال گردد. اين موضوع در مباحث كلامي، جامعه‌شناسي و علوم سياسي قابل جست‌وجو است. تبيين اين رابطه و موارد نقض اين مسيله در كشورهايي مانند ژاپن، شوروي سابق و برخي از كشورهاي آمريكاي لاتين، از دعاوي اين مقاله است.

Nowadays, secularism is one of the main issues in theology and sociology. It is worth noting that many believe that technology, development and progress are the main factors that cause the emergence of secularism. They have gone so far to hold that there is a necessary concomitance between them, implying that if a country is developed, its [political] system will necessarily be secular. The present paper tries to prove that there is no such concomitance between development and secularism. As mentioned above, one can find this topic in discussions on theology, sociology and political sciences. The present article seeks to present some explanation for this alleged relation and find counterexamples for it through paying a glance at countries like Japan, ex-Soviet Union and some of the Latin-American countries.