مطالعه اثرات شوك‌هاي سياست مالي بر رشد اقتصادي ايران دوره زماني 1388-1338

Effects of Fiscal Policy Shocks on Iranian Economic Growth From 1959-2009

امروزه نقش دخالت دولت در اقتصاد و از آن طريق، انتخاب سياست‌هاي مالي و پولي براي تاثيرگذاري بر نوسانات اقتصادي و رشد، در تيوري‌هاي مختلف اقتصادي پذيرفته شده است. اندازه اين نقش به ساختار اقتصاد و مجموعه ساختارمند نهادهاي اقتصادي جامعه ارتباط دارد. لذا مي‌توان انتظار داشت كه نتايج مطالعات تجربي در حوزه سنجش اثرات تغيير در سياست‌هاي مالي دولت در زمان‌‌ها و مكان‌هاي متفاوت پاسخ‌هاي متفاوتي را داشته باشد. اين مطالعه به بررسي اثرات نامتقارن شوك‌هاي سياست مالي دولت در كنار رشد نقدينگي بر رشد اقتصادي ايران طي دوره 1388-1338 مي‌پردازد. ابزار استخراج شوك‌هاي مثبت و منفي سياست مالي دولت، فيلتر هودريك ـ پرسكات است و با استفاده از مدل تصريح‌شده شانگ چن 2007 به انجام رسيده است. نتايج تحقيق نشان مي‌دهد كه شوك‌هاي مثبت و منفي سياست مالي دولت، تنها در حوزه بودجه‌هاي عمراني به‌صورت كامل داراي اثرات نامتقارن هستند. اين عدم تقارن به اين شكل است كه شوك‌هاي منفي (انقباضي) اثراتي كاهنده و بزرگ‌تر از شوك‌هاي مثبت (انبساطي) سياست مالي بر رشد اقتصادي دارند.

The new Keynesian perspective recognizes the role of governments on economic growth, through the choice of monetary and fiscal policy. The magnitude of this role is related with the structure of the economy and the structured set of economic institutions. Thus, one could expect that empirical studies on measuring the consequences of changes in fiscal policies yield different results in different times and places. This study examines the asymmetric effects of fiscal policy shocks, along with growth in money supply, on Iranian economic growth during the period 1959-2009. We employed the Hodrick-Prescott filter as a tool to extract governmentʹs positive and negative fiscal policy shocks, and carried out this using the specified Shang Chen 2007 model. Results suggest that the governmentʹs positive and negative fiscal policy shocks are fully asymmetric only in the case of construction budget. This asymmetry shows negative (contractionary) policy shocks having decreasing and larger effects on Iranian economic growth than positive (expansionary) shocks.