اختلالات قاعدگي و منطقه توزيع چربي در دختران ورزشكار و غيرورزشكار دانشجو

Comparison and correlation of menstrual dysfunctions and regional fat distribution in female student athletes and non-athletes

زمينه: علي‌رغم اين‌كه اختلالات قاعدگي در بين دانشجويان ورزشكار وجود دارد، مطالعات محدودي در مورد آن و عوامل ورزشي تاثيرگذار بر آن وجود دارد. پراكندگي منطقه‌اي چربي يكي از عوامل مهمي است كه در ايجاد اختلالات قاعدگي نقش دارد. مطالعه حاضر با هدف مقايسه و بررسي ارتباط اختلالات قاعدگي و منطقه توزيع چربي در دختران ورزشكار و غيرورزشكار دانشجوانجام شد. روش‌ها: اين مطالعه توصيفي تحليلي در سال 1392 بر روي 206 نفر از دانشجويان ورزشكار و غيرورزشكار دانشگاه شهيد مدني آذربايجان انجام شد. افراد به روش نمونه‌گيري در دسترس انتخاب شدند. چربي زيرجلدي با استفاده از كاليپر اندازه‌گيري و پرسشنامه‌اي جهت جمع‌آوري مشخصات فردي و اطلاعاتي پيرامون وضعيت قاعدگي به آزمودني‌ها داده ‌شد. اطلاعات با استفاده از نرم‌افزار آماري SPSS 16 مورد بررسي قرار گرفت. يافته‌ها: دو گروه ورزشكار و غيرورزشكار از نظر بروز آمنوره، اليگومنوره، منوراژي، هيپومنوره و هيپرمنوره تفاوت معنا‌داري داشتند (05/0 > P). در گروه ورزشكار، ارتباط منفي بين چربي‌هاي ناحيه ران، فوق خاصره و سينه به‌ترتيب با آمنوره، منوراژي و هيپومنوره (05/0P < ) وجود داشت. همچنين ارتباط معنادار بين اندازه دور كمر با هايپرمنوره (011/0=P) مشاهده شد. نتيجه‌گيري: فراواني اختلالات قاعدگي در گروه ورزشكار بيشتر از گروه غير‌ورزشكار است. توزيع كم چربي در ناحيه پايين تنه ورزشكاران ممكن است منجر به اختلال در طول مدت دوره قاعدگي (آمنوره) و توزيع كم چربي در ناحيه شكم و بالاتنه منجر به خونريزي‌هاي نامنظم رحمي (منوراژي، هيپومنوره و هايپرمنوره) ‌گردد.

Background: In spite of the presence of menstrual dysfunctions in female student athletes, few studies have been conducted to analyse the reasons and athletic factors affecting them. Regional distribution of fat is one of the important factors that plays a role in causing menstrual disorders, and since menstrual cycle disorders can lead to many problems, the present study was aimed to compare and analyse the menstrual dysfunctions and regional patterns of fat distribution in female student athletes and non-athletes. Methods: The present study was descriptive analytical which was carried out on 206 female student athletes and non-athletes studying in Shahid Madani University of Azarbaijan selected through convenience sampling in 2013. Subcutaneous fat was measured using calipers and a questionnaire was given to subjects in order to collect their personal and their menstrual cycles’ information. The collected data were analysed by SPSS (version 16) statistical software. Results: The findings of the study revealed a significant difference between athletes and non-athletes in terms of the incidence of menstrual dysfunctions of amenorrhea, oligomenorrhea, menorrhagia, hypomenorhea and hypermenorrhea (p < 0.05). Moreover, there was a negative relationship between thigh fat and amenorrhea (p=0.024), suprailiac and menorrhagia (p=0.015), chest and hypomenorhea (p=0.033), and waist circumference and hypermenorhea (p=0.011) in athletes. Conclusion: Overall, the findings of this study showed that prevalence of menstrual disorders was higher in athletes than non-athletes and low distribution of fat in the lower region of athletes’ body may be disturbed during menstrual periods (amenorrhea) and low distribution of fat in the abdominal and upper parts of body may lead to irregular uterine bleeding (menorrhagia, hypomenorhea and hypermenorhea).