نگرشي انتقادي بر مطالعات پسااستعماري و رويكردهاي آن

A Critical Analysis of Postcolonial Studies and its Approach

مطالعات پسااستعماري از حوزههاي مطالعاتي جديد درباره مسايل كشورهاي غيرغربي و فرهنگ آنهاست و در چارچوب مطالعات فرهنگي جاي ميگيرد. اين نگرش انتقادي در تعريفي اجمالي به مجموعهاي از رهيافتهاي نظري اشاره دارد كه با تاكيد بر پيامدهاي استعمارگرايي به تحليل گفتمان استعماري ميپردازد. اين مطالعات بر استعمار به مثابه امري غيرفيزيكي و فرهنگي كه كماكان ادامه دارد، تاكيد ميورزد. حوزه و دامنه مطالعات پسااستعماري، به دليل طرح مباحث جديد داراي وسعت گستردهاي است. اين آشفتگي بهويژه بهدليل دامنه وسيع موضوعات مورد علاقه مطالعات پسااستعماري است كه از نظريه و نقد ادبي تا مطالعات اقتصاد سياسي، پژوهش درباره حكومتهاي استعماري، مسيله هويت و مطالعات فرهنگي و.... ؛ را دربرميگيرد. اين امر باعث ابهامات و مناقشاتي در برخوردهاي نخستتين مخاطبان و پژوهشگران با اين حوزه از مطالعات ميگردد وباعث شده است برخي از نويسندگان اين مطالعات را به طور يكپارچه و داراي وحدت مفهومي استنباط كنند. به نظر ميرسد تدقيق در رويكردهاي و شاخههاي اين مطالعات ضروري مينمايد. براين اساس در اين مقاله سعي برآنست تا از رهگذر بررسي دقيق موضوعات و مسايل و رويكردهاي مطالعات پسااستعماري، به شناخت هر چه صحيح و دقيقتر از اين حوزه مطالعاتي رسيده و با نگرشي انتقادي، به ابعاد مغفول در اين مطالعات بپردازد