بررسي تطبيقي مفاهيم واژه شب در اشعار عبدالوهاب البياتي و مهدي اخوان ثالث

عبدالوهاب بياتي و مهدي اخوان ثالث دو شاعر مشهور معاصر در ادبيات عربي و فارسي، توانسته اند افكار و انديشه هاي خود را در قالب واژگان و تراكيب در خور توجه، به تصوير كشندا ز جمله ي اين واژگان، «شب» است كه در اشعار اين دو شاعر، مفاهيم مختلف و متنوعي را در خود جاي داده است. بياتي و اخوان به دليل تجربه‌هاي نسبتاً مشابه در زندگي، با نگاهي تقريباً يكسان به اين پديده نگريسته اند؛ اگر چه تفاوتهايي نيز در اين نگاه ديده مي‌شود، تمركز اصلي اين مقاله بر اشتراكات معنايي اين واژه است. با تمركز بر واژه «شب» در شعر دو شاعر، ديده شد كه دو شاعر از واژه «شب» و مصداق معنايي و بيروني آن به مثابه عنصر زماني صرف فراتر رفته اند و از آن به عنوان واژه اي نمادين و نشان دار بهره برده اند و آن را دست آويزي ساخته اند كه وضعيت دروني و اجتماعي خويش را به آن پيوند بزنند؛ يعني اين واژه در اشعار هر دو شاعر به وصف اوضاع سياسي و اجتماعي اختصاص داشته است. روش انجام اين پژوهش توصيفي- تحليلي و از نوع پژوهش كيفي است. بحث و بررسي در باب پرسشهاي مورد نظر مقاله، در چارچوب مكتب آمريكايي ادبيات تطبيقي پيش مي رود.