عنوان مقاله :
نگرشي ديگر بر نسبت اخلاق و سياست
پديد آورندگان :
خرمشاد، محمدباقر نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1392 شماره 62
كليدواژه :
انقلاب اسلامي ايران , سياست , ماكياولي , اخلاق , قدرت , معنويت
چكيده فارسي :
مسيله اصلي نوشتار حاضر، پرسش از نسبت اخلاق و سياست است. در جستجوي پاسخ مناسب، پس از مطالعه روابط چهارگانه (جدايي اخلاق و سياست، تبعيت اخلاق از سياست، دوگانگي اخلاق و سياست و يگانگي اخلاق و سياست) نشان داده ميشود كه چگونه در طول تاريخ تحول در معنا و مناسبات قدرت و سياست از يكسو و اخلاق و قانون از سوي ديگر و سير طولاني يگانگي در سالهاي متمادي، در مرحلهاي كه سخن از جدايي بوده است، سياست با «قانون» اخلاقي ميشود؛ ولي به دليل كافينبودن قانون براي اخلاقيكردن سياست، بازگشت تدريجي به مسير يگانگي اخلاق و سياست مطالبه عمومي بر ميانگيزد وقوع انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 در اين روند نقش بسزايي دارد. امروز بيش از هر زمان ديگري اين ضرورت احساس ميشود كه تا چه ميزان سياست و اخلاق به يكديگر نيازمندند. تجربه طولاني تاريخي به بشر آموخته است كه انسان را نه گريزي از اخلاق است و نه راه فراري از سياست و نياز متقابل اين دو ضرورت را به يكديگر وابسته ميسازد. البته بر خلاف سياست داخلي كه در آن چنين روندي قابل تشخيص و قابل مطالعه است، سياست و اخلاق در عرصه بينالملل مسيري موازي و دوگانه را طي ميكنند.
چكيده لاتين :
The main issue of the present writing is in regard with the relationship between ethics and politics. Seeking for an appropriate answer and following the study of four-dimension relationships –separation of ethics from politics, following ethics from politics, duality of ethics and politics, unity of ethics and politics- it is illustrated that during the history of change in concept and the relations of power and politics in one hand as well as ethics and regulation on the other hand and also the long lasting trend of unity in the continuous years , in a period which has been talked about separation- politics become ethical through regulation. Due to lack of regulation to make politics ethical, the gradual return towards the unity of ethics and politics led to public demand.
In this regard the Islamic revolution of Iran in 1357 is of significant function. Today more than any other time, it is felt that how much politics and ethics are in need of one another. A long historical experience has taught to human that ethics and politics are two inevitable issues and the bilateral need makes these two necessities dependent to one another. Of course in spite of the internal politics in which this trend is identifiable and searchable, ethics and politics in the international level pass a parallel and dual path.
چكيده عربي :
المسيله الاصليه لهذه المقاله هي السوال عن النسبه بين الاخلاق و السياسه. في البحث عن الاجابه الصحيحه لهذا السوال، بعد قرا ه العلاقات الاربعه (انفصال الاخلاق عن السياسه، تبعيه الاخلاق للسياسه، ازدواجيه الاخلاق و السياسه، وحده الاخلاق و السياسه) نبين كيف تصبح السياسه مع «القانون» اخلاقيا علي مر القرون؛ و يكون هذا التحول، من جانبٍ تحولا في معني و علاقه القدره من السياسه و من جانبٍ آخَرَ تحولا في معني و علاقه الاخلاق من القانون. و كذلك نري تواميه الطرفين علي مر السنوات العديده، في وقت كان الكلام عن فصلهما.
لكن لقله القوانين في جعل السياسه، سياسه اخلاقيه؛ نجد تراجعا تدريجيا الي توحيد الاخلاق و السياسه. و هذا الامر يسبب طلبا عاما من قِبَلِ الجماهير و خاصه نجد دورا هاما للثوره الاسلاميه في ايران (1978.م) في هذه المسيره. و اليوم اكثر من اي زمان آخر نشعر بالحاجه المتقابله بين السياسه و الاخلاق. التجارب التاريخيه الكثيره عَلَّمَت البشريه بانها لا بد لها من اخلاق و سياسه و فهمت ان الطرفين يحتاج بعضهما الآخر. السياسه و الاخلاق في الساحات الدوليه - خلافا للسياسه الداخليه التي نستطيع معرفه و مطالعه مثل هذه العمليه – تمشي علي مسير متواز و مزدوج.
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 62 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان