واكاوي عوامل بازدارنده مديريت نوين روستايي در استان همدان

Analyzing of barrier factors of new approach of rural management in Hamedan province

مديريت روستايي درواقع فرايند سازماندهي و هدايت جامعه و محيط روستايي ازطريق شكل‌دهي به سازمان‌ها و نهادهاست. سازمان‌‌ها و نهادها، ابزارهاي تامين هدف‌‌هاي جامعه روستايي به‌شمار مي‌آيند. با تشكيل و استقرار دهياري‌‌ها، مديريتي نوين در عرصه روستايي و فضاي اجرايي روستاهاي كشور پديد آمد. هدف پژوهش حاضر، شناسايي و تحليل عوامل بازدارنده مديريت نوين روستايي در استان همدان است. اين تحقيق ازنظر پارادايميك، در قالب روش آميخته مشتمل بر روش كيفي و كمي است و ازنظر هدف در حيطه تحقيقات كاربردي در قالب راهبرد پيمايشي قرار دارد. در فاز كيفي با استفاده از روش بحث گروهي متمركز در چهار شهرستان و با حضور 32 دهيار، فهرست مشكلات و عوامل بازدارنده عملكرد دهياري‌‌ها تعيين شد، سپس متغيرهاي شناسايي‌شده به متغيرهاي اوليه حاصل از مرور منابع اضافه شده و در فاز كمي به‌كار گرفته شدند. در فاز كمي براي رسيدن به هدف، از روش پيمايشي و ابزار پرسشنامه استفاده شد. براي روايي پرسشنامه از نظر استادان و متخصصان و براي تعيين پايايي از آزمون آلفاي كرونباخ استفاده شد. مقادير محاسبه‌شده براي آلفاي كرونباخ 79/0 به‌دست آمد. جامعه آماري تحقيق حاضر، همه دهياران استان بودند كه 241 پرسشنامه را تكميل كردند و داده‌هاي آن به‌كار گرفته شد. نتايج فاز كيفي به شناسايي سه تم يا محور اصلي موانع وابسته به دهيار، موانع نهادي ـ حمايتي و موانع زمينه‌‌اي‌ـ‌ فرهنگي منجر شد. نتايج بخش توصيفي از فاز كمي نشان دادند كه موانعي ازقبيل پايين‌بودن حقوق و مزاياي دهياري با ضريب تغييرات 197/0، همكاري‌نكردن و كارشكني برخي از اهالي روستا با ضريب تغييرات 205/0 و توقع زياد روستاييان با ضريب تغييرات 208/0 به‌ترتيب در اولويت‌‌هاي اول تا سوم مشكلات دهياران قرار گرفتند. در بخش تحليلي با استفاده از روش تحليل عاملي، عوامل بازدارنده شناسايي شدند. نتايج نشان دادند كه بيش از 58 واريانس عوامل بازدارنده در هشت عامل موانع دانشي ـ انگيزشي، موانع ساختاري ـ مديريتي، ضعف‌هاي حمايتي، موانع نگرشي اهالي، موانع مرتبط با شورا، ضعف‌هاي تاميني، ضعف در هماهنگي و موانع مالي تبيين شد. نتيجه آزمون t نشان داد كه مديريت نوين روستايي در نگرش دهياران جايگاه چنداني نداشت.

Rural management is organizing and directing rural society by formulating institution and organizations. These institution and organization were facilitate to achieve rural society goals. Rural municipality that established in 1998, is new management approch and experience of official administrative that provide general services. It work under supervision of rural Islamic Association (Shovrie Islamie). So the main propose of the study was analyzing barriers of new approach of rural management in Hamedan proince.According to paradigmic style the study was carried out on the base of mixed methodology (qualitative- quantitative). this study was categorized in applied and survey.in the qualitative phase list of problems and barrier factors were invistegated by semi- interview with 32 rural maniciples on the qualitative phase. so the results of qualitative phase was found complemental variables that were added to initial study variables. Quantitative phase was dominant phase of this study that was based on survey research. Data collection was accomplished by using questionnaires. The questionnaire was validated by professor and experts and its reliability was confirmed through pre-test of data tool and Cronbach Alpha that alpha was 0.7. In total, 241 questionnaires were filled out using interviews with the rural municiples.Results show that barriers such as; members of assosiation (Showra) not familier with owe task (CV= 0.197), incoordination of rural people with rural municiple (CV= 0.205), and more expectancy of rural people (CV= 0.208) stand in one to three problems of new rural management approch. Factor analysis were used for recognition of barrier factors, that eight main factor explained with 58 percentage of problem variance