شماره ركورد :
909594
عنوان مقاله :
نگرشي تحليلي بر سرعت روايت در رمان‌هاي جاي خالي سلوچ و موسم الهجرة إلي الشّمال با تكيه بر نظريّه روايت‌شناسي ژرار ژنت
عنوان به زبان ديگر :
An Analytical Study of Narrative Pace in the Novels ‘Missing Soluch’ and ‘Season of Migration to the North’ Using Gérard Genette’s Narratology Theory
پديد آورندگان :
صالحي، پيمان نويسنده دانشگاه ايلام,ايران Salehi, Payman
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1394 شماره 66
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
28
از صفحه :
37
تا صفحه :
64
كليدواژه :
محمود دولت‌آبادي , طيّب صالح , جاي خالي سلوچ , موسم‌الهجرة إلي الشّمال , ژرار ژنت , سرعت روايت
چكيده فارسي :
يكي از تكنيك‌هاي اصلي در تحليل رمان، بررسي و نقد روايت‌پردازي داستان با توجّه به نظريّه روايت‌شناسي ژرار ژنت، منتقد ساختارگراي فرانسوي است. او زمان را يكي از مؤلّفه‌هاي اصلي پيشبرد هر روايت دانسته است و زمان دستوري را بر پايه سه مؤلفه زمانيِ نظم، تداوم و بسامد بنا نهاده است. در اين جستار، به روش توصيفي ـ تحليلي و با رويكرد بيشتر به مقوله تداوم زمان روايي ديدگاه ژنت، رمان‌هاي «جاي خالي سلوچ» اثر محمود دولت‌آبادي و «موسم الهجره إلي الشّمال» اثر طيّب صالح، مورد بررسي و واكاوي قرار گرفته شده است تا اهميّت به‌كارگيري عنصر زمان، وابسته‌ها و هم‌بسته‌هاي آن به عنوان يكي از بنيان‌هاي روايت، بررسي و تحليل شود. نتايج اين پژوهش، بيانگر اين است كه رمان «جاي خالي سلوچ»، در مجموع از سرعت روايتي متوسّطي برخوردار است؛ زيرا نويسنده از مؤلّفه‌هاي افزاينده سرعت (حذف يا گزينش، شتاب مثبت و زمان‌پريشي از نوع آينده‌نگر) و عوامل كاهنده آن (درنگ توصيفي، شتاب منفي، افزودن اپيزود، عمل ذهني و زمان‌پريشي از نوع گذشته‌نگر) به شكل متوازن و متعادلي بهره برده است، امّا در رمان «موسم الهجره إلي الشّمال» به علّت فراواني توصيف‌ها، افزودن اپيزود و استفاده بيش از اندازه شخصيّت‌هاي رمان از عنصر زمان‌پريشي از نوع گذشته‌نگر، سرعت روايت كُند و در برخي جاها متوقّف شده است. با اين حال، هر دو رمان پُر از جنب و جوش، هيجان، تحرّك و پويايي، دلهره، اضطراب و كشمكش‌هاي متعدّد دروني و بيروني هستند و همين مسئله تا حدود زيادي، كُندي سرعت روايت را در آنها جبران كرده است.
چكيده لاتين :
One of the basic techniques for the analysis of a novel is to study and criticize its narrative using the Narratology Theory of Gérard Genette, the French structuralist critic. Considering time as one of the main components for the development of a narrative, he established his theory of grammatical time upon its three components of Order, Duration, and Frequency. This study aimed at investigating the importance of time and its relevant components as the basic elements of a narrative. To do so, the novels ‘Missing Soluch’ by Mahmoud Dowlatabadi and ‘Season of Migration to the North’ by Tayeb Salih were studied with use of a descriptive analysis and a focus on the time continuity of Genette’s theory. The findings of the study showed that  the novel ‘Missing Soluch’ has an average narrative pace because the author has had a moderate use of the paceincreasing (i.e. ellipsis, acceleration and flashforward) and pacedecreasing factors(i.e. descriptive pause, deceleration, episode addition, mental action, and flashback). But, in ‘Season of Migration to the North’, the pace is slow and sometimes completely paused due to the abundance of descriptions, episodes addition, and frequent use of flashbacks. Nonetheless, the abundance of dynamism, excitement, internal and external conflicts, and anxiety in the two novels has significantly rectified the slow pace of their narratives.
سال انتشار :
1394
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 66 سال 1394
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت