ارائه مدل مفهومي بكار گيري تئوري اقتضايي در پياده سازي مديريت كيفيت جامع

يكي از اهداف اصلي پياده سازي سيستم هاي مديريت كيفيت بهبود عملكرد سازمانها مي باشد. اين هدف اساسي باعث گشته است كه همواره اين سوال براي پژوهشگران مطرح باشد كه آيا به راستي پياده سازي سيستم هاي مديريت كيفيت عملكرد سازمانها را ارتقاء داده است يا خير. تلاش براي پاسخ به اين سوال باعث شده است كه پژوهش هاي زيادي در زمينه تاثير مديريت كيفيت بر عملكرد سازمان طي 20 سال گذشته انجام شود. نكته اي كه در اين پژوهش ها حائز اهميت مي باشد نتايج ضد و نقيض اين پژوهش ها مي باشد. به گونه اي كه در تعدادي از پژوهش ارتباط مثبت بين رويه هاي مديريت كيفيت و عملكرد سازمان تاييد شده است و در تعدادي ديگر اين ارتباط تائيد نشده است. اين نتايج گمراه كننده تعدادي از محققان را برآن داشت تا اين نتايج را توجيه نمايند. يكي از مهم ترين دلايلي كه توسط تعدادي از صاحب نظران حوزه مديريت كيفيت ارائه شده است تاثير متغيرهاي اقتضايي بر پياده سازي رويه هاي مديريت كيفيت مي باشد. اين مقاله با بررسي گسترده ي ادبيات و پژوهش هاي مديريت كيفيت، تعداد زيادي از متغيرهاي اقتضايي در اين حوزه را شناسايي كرده و آنها را در قالب جديدي كه پيش از اين مورد توجه قرار نگرفته بود دسته بندي نموده است. همچنين در انتها با ارائه يك چارچوب مفهومي شيوه بررسي اين متغيرها را براي پژوهشگران آتي هموار نموده است.