ايجاد ساختار توانمندساز و حامي‌نوآوري لازمه تحقق مدارس نوآور؛ پژوهشي تركيبي

پژوهش حاضر با هدف شناسايي و تبيين ساختار توانمندساز و حامي نوآوري در مدارس متوسطه شهر تهران به منظور ايجاد چهارچوب مفهومي مناسب، توسعه‌ي مباني نظري آن و ارايه الگو انجام شد. روش پژوهش، آميخته اكتشافي و از نوع متوالي است. در بخش كيفي 37 نفر از استادان، مديران و معلمان نوآور به عنوان مشاركت كننده و به صورت هدفمند انتخاب شدند. در بخش كمّي، جامعه آماري تمامي دبيران مرد مدارس متوسطه دوم در سال تحصيلي 95-94 بودند كه از ميان آنها بر اساس فرمول لوي و لمشو(1999) تعداد 260 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. براي نمونه گيري از روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي متناسب با حجم نمونه استفاده شد. جهت گردآوري داده ها در بخش كيفي از مصاحبه ي نيمه ساختار يافته و براي بخش كمّي از پرسش‌نامه محقق ساخته بهره برده‌ شد. روايي بخش كيفي از نوع محتوايي و بخش كمّي روايي محتوايي و سازه بود. پايايي پرسش نامه با استفاده از ضريب آلفاي كرونباخ 92/0 ارزيابي شد. نتايج بخش كيفي هر يك از ابعاد و مولفه هاي ساختار نوآورانه مدرسه را نشان داد. نتايج بخش كمّي با انجام تحليل عاملي تاييدي مرتبه اول و دوم هر يك از ابعاد و مولفه هاي اصلي و فرعي تشكيل‌دهنده ساختار نوآورانه را به خوبي تبيين كرد. به منظور آزمون و اعتبار يابي الگو نرم افزار PLS به كار رفت. نتايج يافته ها پيشنهاد مي‌نمايد اگر ساختار مدارس بر اساس ابعاد و مولفه هاي شناسايي شده ايجاد و توانمند شوند باعث ترغيب معلمان و كاركنان به نوآوري مي گردد.

The main purpose of the present study was to identify and explain a enabling structure and in favor of innovation in Tehran high schools in order to make suitable conceptual framework and develop its theoretical principles. The methodology was mixed exploratory, and exploratory sequential design. In qualitative section thirty seven participants were chosen from professors, principals, and innovative teachers as participants on purposive sampling. In quantitative section, the population included all male teachers who were teaching in high schools in 1394. 95. Based on Levy & Lemeshow (1999) a sample of 217 teachers was selected from the population. To choose the sample, multiple step cluster sampling was utilized. To gather data, in qualitative part semi-constructed interviews were used but in quantitative section, a researcher-made questionnaire was utilized. The qualitative part has content validity and the quantitative section has both content validity and construct validity. The reliability of the questionnaire estimated by Cronbach alfa was 0.92. Qualitative part resulted in showing each aspect and component of school innovative structure. By doing confirmatory factor analysis at level one and two, quantitative part resulted clearly in indicating each aspect and main and sub-component of a school innovative structure. The finding suggested that, if school structure are created and become competent based on aspects and identified principles, it provoke teachers and school staff to be innovative.