مقايسۀ تأثير رهبري در تحولات انقلاب فرانسه و انقلاب اسلامي پس از پيروزي

A COMPARISON BETWEEN THE IMPACT OF LEADERSHIP ON THE END OF THE FRENCH REVOLUTION AND THE ISLAMIC REVOLUTION

اين نوشته در پي پاسخ به اين پرسش است كه رهبري در ثبات و بي‌ثباتي و تحقق يا عدم تحقق اهداف انقلاب در مرحلۀ پس از پيروزي انقلاب‌هاي فرانسه و ايران چه نقشي داشت؟فرضيۀ تحقيق اين است كه تفاوت الگوي رهبري در انقلاب فرانسه با انقلاب اسلامي موجب شد تا در مرحلۀ بعد از پيروزي، اولي پس از دو دهه بحران و بي‌ثباتي، به وضع سابق بينجامد و دومي در مدت يك سال و اندي به استقرار اركان نظام سياسي بر مبناي اهداف اعلام‌شدۀ انقلاب و استمرار آن موفق شود. براي اثبات فرضيۀ بالا، ابتدا به اهميت عامل رهبري در انقلاب‌ها اشاره مي‌شود. پس از آن به‌ترتيب، در مورد تحولات پس از پيروزي انقلاب‌هاي فرانسه و ايران بحث مي‌شود. سپس الگو و كاركرد رهبري در دو انقلاب يادشده تحليل و سرانجام اثبات فرضيۀ مقاله استنتاج مي‌شود.

This writing is to answer the question of what was the leader’s role in stability, instability, accomplishment or not accomplishing the aims of the revolution after the victory in France and Iran. The hypothesis of this research is that the difference between leadership pattern in French and Iranian revolutions caused, after the victory, the first to reach Thermidor after years of crisis and instability and the second one, after a year and a half to end to the establishment of political organs according to the previously stated goals of the revolution and to succeed in its continuity. To confirm the above hypothesis, this article mentions first the importance of a leader in revolutions. Finally, it debates on the changes after victory in France and Iran and the model and function of leadership in the two revolutions are analyzed .