بسياري از نقوش متن قالي حاوي اطلاعاتي نمادين هستند. در بين اين نقوش، آنهايي كه با الهام از طبيعت در فرش طراحي شدهاند، معناي اسطورهاي وسيعي مييابند. شير يكي از نقشهايي است كه با اسطورهها ارتباط دارد و با گذشت زمان، نماد بسياري از ويژگيهاي بارز انساني شده است (آيين مهر، ميتراييسم، نماد سلطنت، شجاعت، قدرت و...).
نقش شير از مهمترين عناصر صحنههاي شكار، گرفتوگير و طرحهاي حيواني بوده؛ در آثار هنري (نظير نقشبرجسته، مجسّمهسازي، فلزكاري، نقاشي و به ويژه فرشبافي) نيز از مهمترين موضوعها بهشمار ميرفته است. فرش ايران نيز در حيات هنرياش از مفاهيم و معاني اساطيري يا عرفاني- كه براي تفسير و فهمشان به بررسي و تطبيق مفهومي آنها نيازمنديم- غني بوده است. شناسايي و معرّفي نقش شيرِ بهكار رفته در فرش ايران، به ويژه در دوران تعالي آن، يعني دوره صفويه، ميتواند در خلق آثار هنري هر دوره، راهكار روشني براي هنرمندان باشد.
اين مقاله در يكي از درخشانترين فرشهاي دوره صفوي (قاليچه ابريشمي موزه متروپوليتن)، نقش شير و انواع آن را در موقعيتها و حالتهاي قرارگيري متفاوت بررسي كرده، با مقايسه و تطبيق، دو نمونه مشابه در فرشهاي اين دوره را معرفي ميكند.
پرسشهايي كه در اين مقاله مطرح ميشود، عبارتاند از: در اين فرش، چند نوع شير و در چه حالتها و موقعيتهايي ترسيم شده است؟ آيا نقوش شير در هنر دوران قبلي، بر نقوش شير اين دوره تاثيري داشته است؟ آيا مفاهيم و معاني نمادين شير، در نقوش فرش نيز دلالت دارد؟
فرض بر اين است كه استفاده از نقش شير در فرش نيز پيشينهاي تاريخي داشته، در اسطورهها ريشه دارد. در دوران اسلامي، به نقوش ملهم از دوران قبل از اسلام مفاهيم جديدي افزوده شده است. اين نقوش در دوران صفوي نيز تحت تاثير ساير هنرها، به ويژه نگارگري، قرار ميگيرد. نقش شير در اين فرش، هم به صورت واقعگرايانه و با الهام از طبيعت، هم به صورت تخيلي ترسيم شده است: 1. نقش شير به صورت منفرد؛ 2. نقش شير در صحنههاي گرفتوگير.