عنوان مقاله :
بررسي اثربخشي مدل مراقبت پيگير بر لغزش و اشتياق بيماران تحت درمان نگهدارنده با متادون
عنوان به زبان ديگر :
THE EFFECTIVENESS OF APPLYING CONTINUOUS CARE MODEL ON LAPSE and CRAVING OF PATIENTS THAT ARE TREATED WITH METHADONE MAINTENANCE THERAPY
پديد آورندگان :
نمازپور، جواد دانشگاه علوم پزشكي اروميه - دانشكده پرستاري و مامايي , رادفر، مولود دانشگاه علوم پزشكي اروميه - دانشكده پرستاري و مامايي - گروه پرستاري , قوامي، هاله دانشگاه علوم پزشكي اروميه - دانشكده پرستاري و مامايي , شيخي، ناصر دانشگاه علوم پزشكي اروميه
كليدواژه :
مدل مراقبت پيگير , عود , اشتياق به مواد , متادون
چكيده فارسي :
پيشزمينه و هدف: لغزش از چالشهاي عمده در درمان نگهدارنده با متادون بوده كه منجر به عود مصرف مواد ميشود. اشتياق نيز مهمترين عامل لغزش و بازگشت به مصرف مواد پس از دورههاي درماني است. هدف اين مطالعه تعيين اثربخشي مدل مراقبت پيگير بر لغزش و اشتياق بيماران تحت درمان نگهدارنده با متادون ميباشد.
مواد و روشها: اين مطالعه نيمه تجربي بر روي 95 نفر از بيماران تحت درمان نگهدارنده با متادون انجام شد. نمونهها به روش نمونهگيري تمام شماري انتخاب و بهصورت تصادفي به دو گروه مداخله (48 نفر) و كنترل (47 نفر) تقسيم شدند. مدل مراقبت پيگير شامل مراحل آشناسازي، حساس سازي، كنترل و ارزشيابي روي گروه مداخله طي مدت 3 ماه اجرا شد و در پايان دو گروه ازنظر لغزش و اشتياق مورد مقايسه قرار گرفتند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه سنجش وسوسه مصرف مواد و چكليست لغزش و غيبت گردآوري شد. براي تجزيه و تحليل دادهها از آزمون آماري تي مستقل و وابسته، كاي دو و همبستگي پيرسون استفاده شد.
يافتهها: اجراي مراقبت پيگير در لغزش و اشتياق بيماران تأثير معنيداري داشت (0/05>P). ميانگين لغزش در گروه مداخله از (0/89±2/07) به (1/1±1/57) كاهش و ميانگين اشتياق در گروه مداخله از (13/58±53/73) به (15/1±50/47) كاهش يافت كه تفاوت معنيداري نسبت به گروه كنترل نشان داد.
بحث و نتيجهگيري: اجراي مدل مراقبت پيگير در كاهش لغزش و اشتياق بيماران تحت درمان نگهدارنده با متادون مؤثر بود. لذا پيشنهاد ميشود در كنار درمان نگهدارنده با متادون جهت پيشگيري از لغزش و كاهش اشتياق از اين الگوي مراقبتي استفاده گردد.
چكيده لاتين :
Background & Aims: One of the major challenges in methadone maintenance treatment that leads to relapse in patients is lapse. Craving is also the most important factor of lapse and return to drug use after the treatment periods. The aim of this study is to determine the effectiveness of applying continuous care model on lapse and craving of patients that are treated with methadone maintenance therapy in Razi Psychiatric Hospital, Urmia, Iran.
Material and Methods: This quasi-experimental study was conducted on 95 patients (N=95) who were selected through the census sampling and randomly assigned to intervention (N=48) and control (N=47) groups. Continuous Care Model which consisted of four stages (orientation, sensitization, control and evaluation) was conducted on intervention group over a period of 3 months. At the end, two groups were compared. Craving questionnaire and lapse-and-absence check list were used to collect the data. The data were analyzed via SPSS.v22 using the dependent and independent t-test and Pearson correlation and Chi-square tests.
Results: At the end of third month, the mean of the lapse reached in the experimental group from 2.07±0.89 to 1.57±1.1 and the mean of craving reached from 53.73±13.58 to 50.47±15.1 that showed a significant difference compared to the control group. (P-value<0.05)
Conclusion: The findings showed that continuous care model is effective to reduce lapse and craving of patients that were treated with methadone maintenance therapy. Therefore, it is suggested that this model should be implemented along with a medical treatment to prevent lapse and craving of patients.
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پرستاري و مامايي اروميه
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پرستاري و مامايي اروميه