نقش واسطه‌اي راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان در رابطه بين آسيب پرهيزي و بهزيستي روان‌شناختي در والدين كودكان مبتلا به سرطان

The mediating role of cognitive emotion regulation strategies on the relationship between harm avoidance and psychological well-being in parents of children with cancer

مقدمه: سرطان كودكي، تهديدكننده زندگي و چالشي بزرگ براي خانواده است و سازگاري و سلامت رواني اعضاي خانواده را تحت تأثير قرار مي‌دهد. عوامل بسياري در بهزيستي افراد در شرايط استرس‌زا نقش دارند. آسيب پرهيزي و راهبردهاي تنظيم هيجان ازجمله عوامل تأثيرگذار محسوب مي‌شوند. هدف پژوهش حاضر، بررسي نقش واسطه­اي راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان در رابطه بين آسيب پرهيزي و بهزيستي روان‌شناختي در والدين كودكان مبتلا به سرطان بود. روش: اين پژوهش، يك مطالعه اكتشافي از نوع همبستگي است. از ميان والدين كودكان سرطاني مراجعه‌كننده به سه بيمارستان،140 نفر (70 مرد، 70 زن) به روش در دسترس انتخاب شدند. از شركت‌كنندگان خواسته شد كه پرسشنامه تنظيم شناختي هيجان (CERQ)، زيرمقياس آسيب پرهيزي از مقياس مزاج و منش (TCI) و زيرمقياس بهزيستي روان‌شناختي از مقياس سلامت رواني (MHI) را تكميل كنند. يافته‌ها: نتايج پژوهش نشان داد كه آسيب پرهيزي و بهزيستي روان‌شناختي با راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان رابطه دارند. نتايج تحليل رگرسيون نشان داد كه رابطه بين آسيب پرهيزي و بهزيستي روان‌شناختي تحت تأثير راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان قرار مي‌گيرد. نتيجه‌گيري: بر اساس يافته‌هاي پژوهش مي‌توان نتيجه گرفت كه رابطه آسيب پرهيزي و بهزيستي روان‌شناختي يك رابطه خطي ساده نيست و راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان در اين رابطه نقش واسطه‌اي دارند. بررسي تأثير راهبردهاي تنظيم هيجان و ويژگي‌ها شخصيتي بر يكديگر تبيين دقيق‌تري از نقش هر يك در رفتار و نهايتاً سلامت رواني در اختيار پژوهشگران قرار خواهد داد.

Objective: Pediatric cancer is a life threating and challenge for family and it may affect adjustment and mental health of the family members. Many factors such as harm avoidance and emotion regulation strategies may have a role in people's wellbeing when coping with stressful situations. The aim of the present study was to examine the mediating role of cognitive emotion regulation strategies on the relationship between harm avoidance and psychological well-being in parents of children with cancer. Method: Method of the present exploratory study was correlational. A sample of 140 parents of children with cancer (70 men, 70 women) referred to one of the 3 assigned hospitals have been selected through convenience sampling method. All participants were asked to complete Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ), harm avoidance subscale of Temperament and Character Inventory (TCI), and psychological well-being subscale of Mental Health Inventory (MHI). Findings: The results showed that harm avoidance and psychological well-being are correlated with cognitive emotion regulation strategies. Regression analysis releaved that the relationship between harm avoidance and psychological well-being was mediated by cognitive emotion regulation strategies. Conclusion: It can be concluded that the relationship between harm avoidance and psychological well-being is not a simple linear one. This is partly mediated by cognitive emotion regulation strategies. Investigating the reciprocal effect of emotion regulation strategies and personality characteristics provides researcher with a more precise explanation of the role each of which may has on behavior and mental health.